دسته: دفاع مقدس

۰

دیدار شاه تشنه لب

شب عملیات اومد توی خاک ریز شروع کرد به جنگیدن. مثل یه بسیجی ساده.قرار بود گردان سیدالشهداء(ع)بیاد کمکمون اما خبری نشد . فقط بی سیم چی شون اومد و گفت:.. شب عملیات اومد توی...

۰

خاطراتی از شهید حسین خرازی

یکى از بچه ها شیرینى تولد بچه اش را آورده بود. تعارف کردیم حاجى یکى برداشت. گفتم «خب حاجى. شما کى شیرینى تولد بچه تون رو مى آرید؟» گفت «من نمى بینمش که شیرینى...

۰

ده خاطره از شهید علی اکبر شیرودی

۱)شهید چمران در خصوص رشادت های شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه می گوید: “هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می...

۰

به جای کفش دمپایی پایش بود!

کم توقع بود اگه چیزی هم برایش نمی خریدیم ، حرفی نمی زد نوروز آن سال پدرش برایش یه جفت کفش نو خرید روز دوم فروردین قرار شد بریم دید و بازدید تا خانواده...

۰

فقط دعا کنید پدرم شهید بشه!

فقط دعا کنید پدرم شهید بشه! خشکم زد. گفتم دخترم این چه دعاییه؟ گفت:آخه بابام موجیه! گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرادعاکنم شهید بشه؟ آخه هروقت موج میگیردش وحال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو...

۰

۱۲ خاطره ناب از شهید باکری

در والفجر ۱، دستور داده بود که هیچ کس را وارد قرار گاه نشود. دژبان قرارگاه بنا به دستور آقا مهدی را – چون نمی شناخت – راه نداده و برگردانده بود. آقا مهدی،...

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس