فقه و زندگی (۱)

دانش فقه مهم ترین زیر شاخه از علوم اسلامی است . فقه در لغت به معنای فهمیدن می باشد . همچنین ، فهم دقیق و نافذ که به کنه و غایت سخن و گفتاری پی برد ، فقه گفته می شود . اما در تعریف اصطلاحی به علم به احکام شرعی عملی از روی ادله و دلایل آن فقه می گویند .

در واقع علم فقه ، دانشی است که با کنکاش و جستجو در ادله به استخراج احکام عملی می پردازد .

بر این مبنا باید برای مطالعه فقه دانست که ادله کدام ها هستند و از سوی دیگر احکام عملی را نیز شناخت . نخست در باب احکام عملی ، می توان چنین بیان کرد که در واقع تمام اعمال و سکنات آدمی در قالب زندگی شخصی و اجتماعی اگر بخواهند که نظامند باشند باید هدفمند گردند که این هدفمندی با احکامی که از سوی خداوند تبارک و تعالی مشخص شده است باید هدایت شوند .

در واقع این دیدگاه ادیان الهی است که راه سعادت را در مسیر اوامر الهی می داند ولی تمام انسان ها با هر دین و عقیده ای درصدد قانونمند کردن رفتارها و روابط خود می باشند و بسیاری با دیدگاه های غیر الهی مانند کمونیسم و … بر هدایت آن اقدام کرده اند اما آنچنان که تاکنون بشر مشاهده کرده است تنها مسیر الهی توانسته است راه سعادت واقعی بشر را به او نشان دهد .

به این ترتیب می توان گفت احکام عملی همان قواعد و قوانین الهی هستند که برای هدایت زندگی بشر وضع گردیده اند تا راه سعادت را برای او نشان دهد .

اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که به چه علت نیاز است دانشی به کشف و کنکاش و استخراج احکام بپردازد . مگر خداوند احکام و قواعد را از سوی رسولش به انسان ها ابلاغ نکرده است ؟

در پاسخ می توان گفت که آری چنین است و احکام و قواعد زندگی در کتاب الهی ، قرآن کریم ، بیان شده است اما چند نکته قابل توجه است . نخست این که بسیاری از این قواعد در کتاب الهی به صورت مختصر و مجمل بیان شده و وظیفه تبیین و تشریح آن بر عهده رسول خدا (ص) و ائمه هدی ( علیه السلام ) گذاشته شده است . نبی مکرم (ص) نیز بر این وظیفه اقدام کرده و با احادیث بسیاری که از ایشان رسیده است به تشریح احکام پرداخته است اما باید توجه داشت که هرچند قرآن عظیم الشان ، با خواست خداوند متعال و تلاش های پیامبر (ص) و پس از او توسط ائمه هدی (علیهم السلام) و اصحاب رسول خدا (ص) از تحریف مصون مانده است اما متاسفانه به دلایل متعدد که جای بحث آن در اینجا نمی باشد ، احادیث رسول گرامی اسلام (ص) مورد تحریف قرار گرفته است و گاه احادیث جعلی به ایشان نسبت داده شده است ، بر اساس این مشکل علمی با نام رجال شناسی و درایه وضع شده است تا احادیث صحیح از نادرست شناخته شود و این علم بازویی قوی و قدرتمند برای علم فقه قرار گیرد . از سوی دیگر خود پیامیر (ص) و پس از ایشان ائمه هدی (علیهم السلام) بر احتمال تحریف شدن سخنانشان در آینده واقف بوده اند و لذا از زمان حیات خودشان به بسیاری از اصحاب خود دستور « تفقه در دین » را داده اند و در واقع واضع اصلی دانش فقه نبی مکرم (ص) و ائمه هدی (ع) بوده اند .

همچنین ، بعد از غیبت امام دوازدهم (عج) و قطع ارتباط مستقیم با امام (ع) مسائل جدیدی دیگری در زندگی انسان ها رخ نمود که در زمان حضور ائمه هدی (ع) موضوعیت نداشته و لازم بود احکام این مسائل نیز مشخص شود و دستور ائمه هدی (ع) بر تفقه در دین به این علت بود که علما بتوانند در آینده خود احکام مورد نیاز را از ادله استخراج کنند .

به این ترتیب بود که دانش فقه زاده شد تا فقها و علما با استفاده از دانش های دیگر و با رجوع به ادله که همان گونه که گفته شد مهم ترین آن ها قرآن و پس از آن احادیث و روایات پیامبر (ص) و ائمه هدی (علیهم السلام) می باشند به استخراج احکام اقدام کنند .

علاوه بر این ها ادله دیگری چون عقل و اجماع و … وجود دارد که در صورت نبودن دلایل قرآنی و حدیثی می توان از آن ها بهره جست که در آینده درباره این ادله بحث خواهد شد .

با این مقدمه مشخص شد که دلیل ایجاد دانش فقه ، کشف و استخراج احکام برای هدایت زندگی آدمی در مسیر سعادت و خوشبختی است .

در بحث های آینده با زیر شاخه های دانش فقه آشنا خواهیم شد و پس از آن به برخی از مهم ترین احکام که در زندگی آدمی مورد نیاز خواهد بود اشاره خواهیم نمود . بیشتر هم سعی خواهیم نمود به مسائل نوظهور فقهی اشاره نماییم .

سید مرتضی موسوی تبار

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس