می خواهی دوستیت خداپسند باشد؟

بشر در تمام مراحل زندگی، از آغاز کودکی و جوانی تا روزگار پیری، به طور فطری و طبیعی نیازمند دوست است که او را از تنهایی و بی پناهی خویش برهاند. بدین جهت، دوست در زندگی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و برای خود آدابی دارد. در این نگاشته برآنیم تا نحوه برخورد با دوستان را از منظر کلام حضرت امیر (علیه السلام) بنگریم.حضرت علی علیه السلام در برخورد با دوستان رعایت اصولی را ضروری می داند که رعایت هر یک از آنها به جای خویش نکوست و اهم آنها عبارت است از:

۱. دوستی برای خدا:دوستی هنگامی ارزش دارد که برای خدا باشد و رفیقی قابل اعتماد است که دوستی او بر پایه معنویت باشد. دوستی هایی که به دلیل ثروت، مقام، زیبایی یا نظایر آن به وجود آمده باشد، با از بین رفتن آنها خود به خود از بین خواهد رفت. از این رو، به جز با حق طلبان و آخرت گرایان نباید رفاقت کرد و از هم نشینی با کسانی که همت آنها کسب دنیاست و از یاد حق غافل هستند، باید پرهیز کرد. امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «کُلُّ موَدَّهٍ مَبینهٍ عَلَی غَیر ذاتِ ا… ضَلالٌ وَ الْاعتمادُ عَلیها مَحالُ»[۱] هر دوستی و محبتی که پایه اش بر چیزی جز ذات مبارک خدای متعال پی ریزی شده باشد، گمراهی است و تکیه بر آن محال است.۲. انتخاب دوست پس از آزمایش:آداب اسلامی حکم می کند که انسان مومن در انتخاب دوست، دقیق و سختگیر باشد. اگر بخواهد با کسی طرح دوستی بریزد و رفیق صمیمی شود، عقل و منطق را به کار گیرد و احساسات تند و بیجا را در این امر دخالت ندهد. در ابتدا با او مأنوس شود تا از تفکر، اخلاق و زندگی اش آگاه شود. سپس در موارد مختلف او را آزمایش کند. پس از آنکه همه شرایط دوستی را در او یافت و صلاحیت او را تأیید کرد، با وی دوستی کند. چنین دوستی می تواند ثابت و پایدار و بی خطر باشد.امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «لَاتامَنْ صدیقَک حَتّی تَختبَره[۲] از دوست خود ایمن مباش تا او را بیازمایی.۳. یکسان بودن ظاهر و باطن با دوست:انسان باید همان گونه که به ظاهر با دوست خود به صفا و محبت رفتار می کند، در غیاب او و در باطن هم به او محبت داشته باشد تا ظاهر و باطنش موافق باشد.

امام علی(علیه السلام) می فرماید: «اَلصَّدیق مَنْ صَدَقَ غَیْبُهُ»[۳] دوست راستین کسی است که نهانش راست باشد.۴. رعایت احترام متقابل: به عنوان نمونه می توان به احترام حضرت در باره زبیر اشاره کرد که پس از بیعت شکنی وی می فرماید: زبیر می پندارد با دست بیعت کرد نه با دل، پس به بیعت با من اقرار کرده، ولی مدعی انکار بیعت با قلب است، بر او لازم است بر این مدعا دلیل روشنی بیاورد یا به بیعت گذشته باز گردد.[۴] این احترام متقابل در نامه مالک اشتر با عنوان «محبت» نمود پیدا می کند: «و اشعر قلبک الرحمه للرعیه»:[۵] قلبت مالامال از محبت مردم باشد.۵. کمک به یکدیگر:دو دوست همانند دو دست در یک بدن که همدیگر را می شویند، باید کمک کار یکدیگر باشند و در مشکلات زندگی، همدیگر را تنها نگذارند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «اذا بنَت الوُدُّ وَجَبَ التَّرافدُ و التعاضُدُ»[۶] وقتی دوستی ثابت و پابرجا شد، تعاون و کمک بر یکدیگر لازم می شود.۶. تشویق:حضرت به عنوان یک الگوی کامل، در برخی موارد دوستان خود را تشویق کرده است، برای نمونه در ستایش دوستان خود بعد از جنگ جمل می فرماید:«انتم الانصار علی الحق و الاخوان فی الدین… بکم اضرب المدبر و ارجوا طاعه المقبل»[۷] یعنی شما کوفیان یاران حق و برادران دینی من هستید… به وسیله شما با پشت کنندگان می جنگم و اطاعت گرویدگان را انتظار دارم.۷. بی اعتنایی به سخن افراد سخن چین درباره دوستان:بدون تردید، افرادی هستند که از روابط گرم و دوستانه دیگران رنج می برند و همواره درصدد ایجاد اختلاف بین آنها هستند. سخنانی دروغ یا راست از این دوست به دیگری می گویند تا آنها را از هم آزرده و دل سرد کنند. امام علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «وَ مَنْ أطاعَ الواشِیَ ضَیَّعَ الصّدیق[۸] هر کس از سخن چین پیروی کند، دوستی را به نابودی می کشاند.

وظیفه دوستان در مقابل گفتار سخن چینان، تکذیب و بی اعتنایی به سخن آنهاست. بدین وسیله، هم آنها از کار ناپسندشان متنبه می شوند و هم انسان، دوست خود را از دست نمی دهد.۸. تذکر عیب های دوست:انسان همان گونه که برای خود خوبی می خواهد، برای دوستش هم باید خوبی بخواهد، ازاین رو، اگر کاستی هایی در کار دوست خود دید، باید به او پند دهد. تذکر عیب های دوست، نشانه محبت به اوست که عیب دوست را مانند عیب خویش ناپسند می پندارد و از آن چشم پوشی نمی کند. این تذکر باید مخفیانه باشد، وگرنه نصیحت نیست، بلکه آبرو ریختن است، چنان که امام علی(علیه السلام) می فرماید: «الصِّدیقُ الصِّدقِ مَنْ نَصَحَک فی عَیبِکَ، وَ حَفِظَکَ فی غَیْبِکَ، و آثرَکَ عَلَی نفسِه»[۹]دوست صمیمی کسی است که تو را در مورد عیب هایت نصیحت کند، در غیاب، تو را نگه دارت باشد و تو را بر خود مقدّم دارد.همچنین آن حضرت می فرماید: «عاتب اخاک بالاحسان الیه و اردد شره بالانعام علیه»:[۱۰] دوست خطاکار را با نیکی سرزنش کن و شرش را با بخشش دور ساز.۹. مدارا کردن:«کم اداریکم کما تداری البکارالعمده و الثیاب المتداعیه»:[۱۱] چقدر با شما کوفیان مدارا کنم؟ چونان مدارا کردن با شتران جوانی که پشت آنها زخم است. آری! این خود حضرت بود که با کوفیان پیمان شکن مدارا می کرد و به فرماندار خود نیز می نوشت: اگر مردم شکایت کردند از سنگینی مالیات، یا آفت زدگی یا خشک شدن آب چشمه ها یا کمی باران یا خراب شدن زمین در سیلاب ها یا خشکسالی، در گرفتن مالیات به میزانی تخفیف ده تا امورشان سامان گیرد و هرگز تخفیف دادن در خراج تو را نگران نسازد. [۱۲].۱۰. توبیخ:حضرت به یکی از فرمانداران خود، نامه ای می نویسد که متن نامه گویای مطلب مورد نظر ماست:من تو را در امانت خود شرکت دادم و همراز خود گرفتم و هیچ یک از افراد خاندانم برای یاری و مددکاری و امانتداری چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام که دیدی روزگار بر پسرعمویت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گردیده و امت اختیار از دست داده و پراکنده شده اند، پیمان خود را با پسرعمویت دگرگون ساختی و همراه با دیگرانی که از او جدا شدند فاصله گرفتی، تو هماهنگ با دیگران دست از یاری اش کشیدی و با دیگر خیانت کنندگان خیانت کردی، نه پسر عمویت را یاری کردی و نه امانت ها را رساندی… آیا به معاد ایمان نداری؟ و از حسابرسی دقیق قیامت نمی ترسی؟[۱۳]حضرت در نامه مشابهی به شریح قاضی از رفاه زدگی و اسراف گرایی وی انتقاد می کند و اشاره به فناپذیری دنیا و محاسبه روز قیامت می کند،[۱۴] گو اینکه می خواهد به این نکته اشاره کند که در برخی موارد باید دوستان را سرزنش کرد و این سرزنش پاسخ شایسته برای آنهاست.حال که آداب برخورد با دوستان را دانستیم بیاییم با نگاهی دیگر به دوستان اطراف خود نظر کنیم و ببینیم که آیا آن دوستان، همان هایی هستند که حضرت علی(علیه السلام) آن ها را بپسندد و آیا رفتار من با آنان آن گونه که امام فرمود است؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس