مراحل یا سبک های زندگی از نظر کی یرکگارد

در این مقاله ابتدا شمه ای از زندگانی کی یر کگارد مطرح شده سپس مراحل یا سبک های زندگی از دیدگاه وی ارائه می شود .

سورن کیرکگارد در ۱۸۱۳ در کپنهاگ دانمارک متولد شد.پدرش در ابتدا چوپانی تهی دست بود او که فردی مذهبی بود روزی زبان به اعتراض گشود و آنچه را که توانست نثار خدایش کرد پس از ان واقعه او به حرفه تجارت منسوجات پرداخت و پس از مدتی ثروت فراوان یافت. اما دیری نپاید که فرزندان او یکی یکی از بین رفتند و از هفت فرزند او فقط دونفر باقی ماندن . پدر این امر را خشم خدا میدانست و به پادافره گناهاش تصمیم گرفت سورن را یک خدا دان کند.لذا سورن در۱۸۳۰ در رشته الهیات وارد دانشگاه کپنهاگ شد اما دیری نپاید که متوجه فلسفه شد و فلسفه هگل او را شیفته خود کرد ؛اما بعدها معتقد شد که هگل کاخی (نظام فلسفی) محکمی را بنا کرده است که خود هگل در آن جایی ندارد . لذا به جرگه منتقدان فلسفه هگل پیوست .

یکبار در دوره دانشجویی به روسپی خانه ای رفت که تنها تجربه جنسی او در زندگی محسوب می شود ولی سر خورده و با خاطره ای بد از انجا گریخت.در بهار سال۱۸۳۶ کیرکگارد دچار بحران نومیدی شد و مدت دو سال طول کشید تا به حالت عادی و طبیعی برگردد. در سال۱۸۳۸ پدر را از دست داد و ارث نسبتا قابل توجهی به وی رسید . همین امر کمک کرد که او راحت تر به مسائل فلسفه بپردازد.در ۱۸۳۹ و در سن ۲۶ سالگی با دختری هفده ساله از خانواده نجبا دانمارک به نام رژین اولسن اشنا شد . این دو بزودی با هم نامزدی کردن ولی۲ روز پس از نامزدی کیرکگارد به این نتیجه رسید که اشتباه کرده و حلقه را به او پس داد.کیرکگور پس از بهم زدن نامزدی اش ، به آلمان رفت و یکسال در برلین اقامت گزید.

وی در۱۸۴۲ به کپنهاگ برگشت و کتاب ” یا این یا ان .پاره ای از زندگی ” را منتشر کرد.

در سال ۱۸۴۲ترس و لرز را منتشر کرد. کتابی که بنا به گفته خودش برای جاودان کردن نامش کافی بود . .

عشق رژین همچنان در دل کیرکگارد زنده بود و هر یکشنبه او را در کلیسا می دید هر چند که صحبتی ما بین ان دو ردو بدل نمی شد.

چندی بعد نیز رژین ازدواج کرد در اوریل سال ۱۸۵۵ رژین و شوهرش قرار بود از کپنهاگ بروند در این بین رژین با کیرکگارد برخورد داشت و بعد از ۱۴ سال با همدیگر به صحبت پرداختنند.۷ ماه پس از سفر رژین یعنی در ۱۱ نوامبر ۱۸۵۵ کیر کگارد بر اٍثر ضعف و ناتوانی در سن ۴۲ سالگی در گذشت و طبق وصیتش تمام اموالش را برای رژین گذاشت .

حال که با سبک زندگی خود کیرکگارد آشنا شدیم ، به سراغ بحث اصلی خود در این جستار یعنی انواع سبکهای زندگی از نظر کیرکگارد ، می رویم .

طبق نظر کیرکگارد در افرادبشر سه دیدگاه نسبت به زندگی و یا سه مرحله در زندگی وجود دارد :

مرحله زیباشناختی یا حسی

مرحله اخلاقی

مرحله دینی یا مذهبی

هر مرحله یک سبک مستقل است و هیچ فرمولی مراحل مختلف را به هم وصل نمی کند .انتقال از یک مرحله به مرحله دیگر به صورت پیوسته نیست و جهش وار صورت می گیرد .

مرحله زیبا شناختی یا حسی : این مرحله از حیات، حول تمایل به لذت و ارضای آنی شهوات شکل گرفته است و مربوط به افرادی می شود که در زندگی آنها دوام و ثباتی نیست و می خواهند طعم همه تجارب را بچشند و از چیزهایی که آنها را مقید و محدود می کند گریزانند . فرد در مرحله زیبا شناختی یا حسی دائماً درجستجوی تنوع و تازگی است و در حال تلاش برای دفع رنج از خودش می باشد، اما در نهایت با نومیدی و رنج مواجه می شود.

کیرکگارد نمونه و نماد این مرحله را فردی بنام ” دون ژوان ” معرفی میکند که دین و مذهب را کنار گذاشته و با معیار های ثابت اخلاقی و دینی به شدت به دشمنی برخواسته است .

در مرحله یا سبک اخلاقی ، برای فردی که در این مرحله است یک رشته مقررات جهانی مطرح است و او خود را مقید می داند که به این مقررات عمل کند .در سبک اخلاقی ، زندگی چیزی نیست جز یک نوع تعهد به ادای تکلیف فردی و اجتماعی . در این سبک ، فرد خود را در برابر نظام بشری مسئول می داند و برعهده خویش می داند که با تملک نفس و خویشتنداری اخلاق را بر لذت فردی مقدم بدارد . و چنین انسانی مرد تکلیف است تکلیفی که خودآزادانه و در عین وقوف کامل به مسئولیت خویش اختیار نموده است . کیرکگارد نمونه یک فرد اخلاقی را ” سقراط ” معرفی می کند .

در مرحله دینی یا مذهبی انسان “اصول اخلاقی” را رها می کند تا خود را کاملا و با شور و نشاطی عاشقانه وقف

خدا کند .

در این مرحله فرد خود را در ارتباطی بی واسطه با امری والا می بیند . در مرحله دینی است که در آن شخص به اراده خداوند تسلیم می گردد و با انجام این کار آزادی اصیل را می یابد . یکی از قهرمانان گذار از

مرحله اخلاقی به مرحله دینی ” ابراهیم ” است ،در دستوری که به ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش داده می شود ،خداوند چیزی را از ابراهیم می خواهد که از دیدگاه اخلاقی ممنوع است. در اینجاست که شخص خودش باید تصمیم بگیرد و لذات زودگذر را و یا اصول اخلاقی را بپذیرد و یا کاری مومنانه انجام دهد چنان کاری که ابراهیم شهسوار ایمان چنین کرد .

تقسیم بندی دیگری نیز از انواع سبکهای زندگی وجود دارد که ما به اختصار بیان می داریم در این تقسیم بندی زندگی به دو نوع زندگی خودآگاهانه و زندگی ناخودآگاهانه تقسیم می شود . زندگی خودآگاهانه زندگی است که فرد یک سَره خودآگاهی و علم است به تمام رفتار و گفتار و حتی پندار خود ، در زندگی خودآگاهانه غفلت جایی ندارد و فرد یک سره هوشیاری است . البته زندگی خودآگاهانه نیز به دو نوع تقسیم می شود زندگی خودآگاهانه ایمانی که بالاترین جایگاه را دارد و دیگری زندگی خود آگاهانه بی قید و شرط .

قسم دوم زندگی ناخودآگاهانه است . زندگی ناخودآگاهانه زندگی است که فرد در تصمیم گیری ها و انتخابهایش بیشتر تحت تاثیر محیط و اطرافیانش هست و در شلوغی و غوغا دیگران ، خودش را فراموش می نماید و بی آنکه حواسش به خودش باشد دست به انتخاب می زند که این نوع زندگی نیز به دو پاره تقسیم می شود : زندگی ناخودآگاهانه ایمانی و زندگی ناخودآگاهانه بی قید و شرط .

بحث درباره سبک های زندگی دراز دامن است و ما در اینجا به همین مقدار بسنده می کنیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس