چرا نام ائمه در قرآن نیست؟

چرا نام ائمه(علیهم‌السلام) و مقام پیشوایی آنان در قرآن نیامده؟

پیشینه این پرسش به عصر ائمه معصومین(علیهم‌السلام) می‌رسد و روایات بر جای مانده در مصادر و منابع فریقین(شیعه و سنی) شاهد آن است. در پاسخ به این پرسش سه دیدگاه مطرح است:

۱. دیدگاه افراطی:

در این دیدگاه گفته‌ می‌شود نام اهل بیت (علیهم‌السلام) و مقام امامت آنان در قرآن به طور صریح ذکر شده بوده، لیکن پس از وفات پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و در عصر جمع آوری قرآن و تدوین آن، قرآن تحریف گشته و نام اهل بیت از آن ساقط شده است. این دیدگاه در میان فریقین طرفدارانی بسیار اندک دارد. استناد این افراد چیزی جز روایات نیست، روایاتی که از نظر سند و دلالت مخدوش و بسیاری از مصادر آن‌ بی‌اعتبار است.

۲. دیدگاه تفریطی:

در این دیدگاه گفته می‌شود، نه تنها نام اهل بیت در قرآن نیامده بلکه هرگز مقام پیشوایی و امامت آنان به طور مطلق در قرآن مطرح نشده است و هر آیه‌ای که درباره اهل بیت به طور عام و یا امام علی (علیه‌السلام) به طور خاص نازل شده باشد تنها بیان کننده فضایل و مناقب آنهاست. نه آنکه خداوند از امامت آنان سخنی گفته باشد. این دیدگاه همه اهل تسنن است که ضعف این دیدگاه در بررسی تطبیقی آیات ولایت اهل بیت، آشکار می‌شود.

۳. دیدگاه معتدل:

این دیدگاهِ همه متکلّمان، مفسّران و محدثان شیعه است. آنان بر این باورند که نام اهل بیت (علیهم‌السلام) به طور صریح در قرآن نیامده است، لیکن خداوند آیاتی متعدد درباره پیشوایی اهل بیت ـ به ویژه امام علی(علیه‌السلام) و مناقب آنان نازل کرده است و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) که مبین و معلم آیات خداست، آنها را به طور صریح و روشن برای امت بیان کرده است، به گونه‌ای که اگر جهالت‌ها و عنادها رخت بربندد برای هر کس این مطلب روشن خواهد شد. و در پی آن تبیینی معقول از برخی احادیث به دست خواهد داد که می‌گوید: “اگر قرآن را همانگونه که نازل شده بخوانند، ما را با نام می‌یابند.”۱

در منابع فریقین (شیعه و سنی)، روایاتی به چشم می‌خورد که دلالت بر حجم عظیمی از آیات قرآن درباره اهل بیت(علیهم‌السلام) دارد، مانند احادیثی که به نقل از ابن عباس می‌گوید: “درباره هیچ کس به اندازه امام علی آیه نازل نشده است.”۲

همچنین حدیثی دیگر به نقل از ابن عباس می‌گوید: «خداوند خطاب “یا أیهاالذین آمنوا” در قرآن را نازل نکرد جز آن که حضرت علی(علیه‌السلام) پیشگام در این خطاب است، خداوند یاران پیامبر را در مواردی متعدد مورد عتاب قرار داد اما از حضرت علی(علیه‌السلام) جز با خیر و خوبی یاد نکرده است.”۳

در این میان احادیث دیگری نیز وجود دارد که از این مقوله در تمام کتاب‌های آسمانی حکایت می‌کند. مانند حدیث: “ولایت علی بن ابیطالب در تمام کتاب‌های انبیا آمده است و خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد، جز آن که بر نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و ولایت علی وصی او‍ ]اقرار گرفت].”۴
افراطیون می گویند: نام اهل بیت (علیهم‌السلام) و مقام امامت آنان در قرآن به طور صریح ذکر شده بوده، لیکن پس از وفات پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و در عصر جمع آوری قرآن و تدوین آن، قرآن تحریف گشته و نام اهل بیت از آن ساقط شده است.

تفسیر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و دیگر معصومان از آیاتی که درباره اهل بیت نازل شده این دیدگاه را تأیید می‌کند. به طور نمونه مرحوم کلینی با سند صحیح از ابابصیر چنین نقل می‌کند: “از امام صادق (علیه‌السلام) درباره آیه “أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ”۵ پرسیدم فرمود: آیه درباره علی و حسن و حسین نازل شده [و مراد از اولی‌الامر آنانند] گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام امام علی و اهل بیت او در کتاب خدا نیامده است؟‌ فرمود:‌ به آنان بگویید[کلیات] نماز بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل شده ولی تعداد رکعات آن بیان نشده است و رسول اکرم آن را برای مردم تفسیر کرد… [به همین گونه کلیات ولایت به طور عام در قرآن نازل شده و پیامبر اکرم آن را تبیین کرد].”۶

آزمون امت، حکمت عدم تصریح

به نظر می‌رسد یکی از حکمت‌های عدم تصریح نام ائمه در قرآن و واگذاشتن تبیین آیات در این زمینه به عهده پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) (و دیگر معصومان) به خاطر آزمون این امت بوده که در سرنوشت نسل‌ها، اثر مستقیم دارد.

یکی از آزمون‌های الهی از این امت در چگونگی پیروی آنان از پیامبر خداست. خداوند برای اجرای این آزمون و پیشگیری از هر نوع عذر و بهانه مقدمات آن را به اینگونه فراهم کرد.
اهل بیت

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نیز بر مشروعیت اطاعت از سنت خود و پیروی از تبیین و تفسیرش از قرآن در همه اعصار تأکید کرده‌ و وقوع تخلف در این امر را پیش‌بینی نموده و امت را از این تخلف و نافرمانی بر حذر داشته‌ است. در این زمینه احادیثی با سندهای متعدد از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده از جمله، این حدیث صحیح السند که می‌گوید: «لا أعرِفَنَّ الرّجلَ یأتیه الأمر مِن أمری، امّا أمرتُ به و إمّا نَهیتُ عَنْهُ فیقولُ: ما نَدْری ما هذا، عندنا کتابَ‌ الله لَیس هذا فیه؛‌ نشناسم(کنایه از این که نباید چنین امری رخ دهد)‌ مردی را که امری از من به وی رسد که یا به آن دستور داده و یا از آن نهی کرده باشم، پس بگوید: نمی‌دانم این چیست! نزد ما کتاب خداست در آن این امر به چشم نمی‌خورد[پس ملزم به اطاعت آن نیستیم].”۷

خداوند در این پیروی و اطاعت، تفاوتی بین دستورها و تبیین‌های رسولش نگذاشته است و هیچ مرزبندی در قرآن و روایات در این مورد، بین امور اعتقادی و غیراعتقادی فرعی نیست. از این رو کسی نمی‌تواند بهانه کند یا عذر بیاورد و بگوید: چون فلان مسأله جزو اعتقادات است(مثلاً مسأله امامت که یکی از ارکان مذهب شیعه است)‌ باید در قرآن به صورت نص بیان می‌شد. به هر حال اطلاق پیروی از رسول خدا و تأکید فراوان بر آن مرزبندی را در هم می‌شکند؛ بلکه بعید است آن همه آیات و روایات در پیروی مطلق از رسول مکرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) تنها در مورد پیروی از احکام فرعی باشد؛ چون برای هر کس روشن است که هرگز نمی‌توان تنها با قرآن به دستورهای خدا در احکام فرعی، عمل کرد چون قرآن جزئیات آنها را نگفته و نیازی هم به این همه تأکید ندارد.

کوتاه سخن آنکه خداوند نام ائمه اهل بیت را به صورت صریح در قرآن نیاورده و با بیان مفاهیم کلی تبیین آیات درباره مقام ولایت، عصمت و … اهل بیت را به عهده پیامبرش نهاده تا یکی از راه‌های آزمون این امت هموار شود و جوهره ایمان آنان در فرمانبرداری یا نافرمانی از پیامبر خدا، آشکار گردد. پیامبر خدا نیز بدون هیچ مدارا و کوتاهی آن را به انجام رسانده است.

نویسنده: فتح الله – نجارزادگان

گروه دین و اندیشه، فاطمه محمدی

پی‌نوشت‌ها:

۱- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی؛ ج ۱، ص ۱۳، ح ۴.

۲- ابن مردویه، احمد، مناقب، ص ۲۱۸؛ ابن عساکر، علی، ترجمه الامام علی بن ابی طالب من تاریخ دمشق؛ ج ۲۷، ص ۴۲۸، ح ۹۳۵ – ۹۴۰.

۳- مناقب، ص ۲۱۹، ح ۳۰۵؛ طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج ۱۱، ح ۱۱۶۸۷.

۴- الکافی، ج ۱، ص ۴۳۷، رقم ۶؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۲۲؛ ثعلبی، احمد، الکشف و البیان، ج ۸، ص ۳۳۸.

۵- نساء/ ۵۹.

۶- الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶- ۲۸۷، ح ۱؛ حموئی، فرائدالسمطین، ج ۱، ص ۳۱۷؛ ابن عقده، احمد، کتاب الولایه، ص ۲۰۲.

۷- حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، مستدرک: ج ۱، ص ۱۰۸- ۱۰۹؛ ابن ماجه قزوینی،‌ سنن: ج ۱، ص ۶، ح ۱۲؛ دارمی، عبدالله، سنن: ج ۱، ص ۱۱۷.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس