انسانی مافوق، نه مافوق انسان

چهره امام سجاد(ع) در میان عوام دچار تحریف است

سایه های تحریف در باب یک امام می تواند ویژگی سرمشق بودن را از ایشان دور کند و همین امر موجب عدم کوشش برای شناخت امام و محروم ماندن انسان ها از آگاهی لذت بخش و بیشتر دانستن درباره ائمه شود.

یکی از تحریف هایی که اتفاقا فقط در نگاه ایرانیان ایجاد شده، مربوط به پیشوای چهارم است که ایشان را با تعبیری ناشایست که ناشی از جهل به شخصیت امام است، «زین العابدین بیمار» می خوانند.

وقتی سنگینی این تحریف از میان می رود، هزار و یک نیکی دلنشین از امام سجاد(ع) هویدا می شود.

شهید مطهری هم بر اصلاح آن تحریف تاکید دارند و هم به آن همه نیکی اشاره کرده اند که در اینجا هر دو را به صورت مختصر از نگاه این استاد حکمت و فلسفه اسلامی مرور می کنیم.

بیماری همچنان ماندگار

«امام زین العابدین بیمار»؛ این عنوانی است که قرن ها به دلیل بیماری در ایام عاشورا بر این پیشوا باقی مانده است.

شاید برایتان جالب باشد که شهید مطهری معتقد است این عنوان فقط در میان ما ایرانی ها پیدا شده و در این باب می گوید: «نمی دانم چطور شده که فقط ما این لقب را می دهیم: امام زین العابدین بیمار! ولی در زبان عرب هیچ وقت نمی

گویند علی بن الحسین المریض (یا الممراض). این لقبی است که ما به ایشان داده ایم که ریشه اش البته همین مقدار است که در ایام حادثه عاشورا امام علی بن الحسین سخت مریض بود.» (ج ۱۷، ص ۳۰۰)

پرسش اینجاست که اشکال بیمار دانستن امام سجاد تا چه حد جدی است که باید برای رفع این ذهنیت کوشید؟ اشکال در تحریف صورت گرفته ای است که موجب می شود چهره امام چهارم شیعیان کاملا دگرگون شود تا حدی که به قول شهید مطهری: «کار به جایی رسیده است که وقتی می خواهیم بگوییم فلانی خود را به ضعف و زبونی زده، می گوییم خود را امام زین العابدین بیمار کرده است در صورتی که این شهرت فقط بدان جهت است که امام در ایام حادثه عاشورا مریض بوده اند نه این که در همه عمر تب لازم داشته و عصا به دست و کمر خم راه می رفته است.» (ج ۱۷، ص ۶۱۰)

استاد حکمت اسلامی، تحریف را مبارزه بدون عکس العمل می داند که با استفاده از نیروی خود موضوع اقدام می کند و موجب می شود چهره و سیما عوض شود و خاصیت اصلی از بین برود و به جای هدایت، ضلالت ایجاد گردد و به جای تشویق به سوی عمل صالح، مشوق معصیت و گناه شود و در نهایت به جای فلاح، شقاوت آورد و معروف شدن امام چهارم به امام بیمار، یکی از همین تحریفات است.

امام که انسانی مافوق است و نه مافوق انسان، قابلیت سرمشق قرار گرفتن دارد و برای سرمشق بودن، نیاز به اطلاعات صحیح است؛ زیرا اطلاعات غلط و تحریف شده، نتیجه عکس می دهد و به هیچ وجه الهام بخش نیکی ها و محرک تاریخ در جهت صحیح نخواهد بود. نتیجه «امام زین العابدین بیمار» این است که امروز هرکس بیشتر آه بکشد و بنالد، مردم او را تقدیس کنند که شخص شبیه امام بیمارند. (ج ۱۷، ص ۶۱۲)

امامی بدون تحریف

وقتی که آفت تحریف برداشته شود، فضا برای اندیشیدن فراخ می گردد و آن وقت می توان از زیبایی های پنهان مانده لذت برد. یکی از زیبایی های کمتر نقل شده درباره امام سجاد که اتفاقا شهید مطهری چند بار بر آن تاکید کرده اند، ماجرای آزادسازی بردگان در شب های آخر رمضان است.

صاحب کتاب «حماسه حسینی» معتقد است که از نظر اسلام عبادت، انواع گوناگونی دارد و منحصر به عبادات بدنی مانند نماز و روزه و عبادات مالی مانند خمس و زکات، نیست بلکه مثلا عبادت فکری نیز در اسلام جایگاه خودش را دارد. تفکر یا عبادت فکری اگر در مسیر تنبّه و بیداری انسان قرار گیرد از سال ها عبادت بدنی برتر و بالاتر است.

یکی از عبادت های ائمه اطهار این بوده که غلام ها و کنیزها را می خریدند، آنها را مدت محدودی نزد خود در خانه نگه می داشتند و به تعلیم و تربیت اسلامی آنان می پرداختند و بعد آنها را آزاد می کردند. این غلام و کنیز مسلما پس از آزادی شرایط فکری و زندگی اش متحول می شد، زیرا هم آموزش دیده یک امام بود و هم از بردگی رهایی یافته بود. البته همین بردگی مدت محدود در خانه ائمه نیز طبق ادب آموخته شده از پیامبر اسلام بوده است، یعنی امام از غذایی که خودشان می خورده اند به کنیز و غلامشان می داده اند و از لباسی که خودشان می پوشیده اند به آنها می پوشانیدند و اصلا آنها را غلام یا کنیز صدا نمی کردند بلکه از کلمه فتی (جوان) یا فتاه (زن جوان) و امثال آن استفاده می کردند. اینگونه بوده است که این کنیزان و غلامان با حقیقت اسلام و مسلمانی در وجوه اصول دین، فروع دین و اخلاق دین به طور عملی آشنا می شدند.

زین العابدین(علیه السلام) نیز چنین می کردند، ایشان کنیزان و غلامانی را خریداری می کردند و حدود یک سال نگهداری می کردند. شب آخر ماه رمضان که می شد، آنها را جمع می کردند و به یک یک آنها اگر اشتباهی را در این مدت مرتکب شده بودند، یادآوری می کردند. بعد می گفتند: خدایا من از حق خودم نسبت به همه اینها صرف نظر کردم و از همه اینها گذشتم. خدایا تو هم از این بنده خودت درگذر. بعد به آنها می فرمودند: همه شما در راه خدا آزادید. (ج ۲۷، صص ۶۸۴ و ۶۸۵ و…)

عجب افتخاری نصیب این غلامان و کنیزان می شده است که با ادب اسلامی در خانه یک امام زندگی می کرده اند و تعلیم و تربیت می دیدند و چنین شیرین آزاد می شدند!

(تمام ارجاعات براساس مجموعه آثار شهید مطهری در نرم افزار مرکز نور است.)

حورا نژادصداقت

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس