بیرون قدم نه، از دام آفاق

پیامبر اسلام نزد امت خود، دو چیز را به امانت نهاد، کتاب خدا و اهل بیت(ع). این دو پس از پیامبر(ص) معیاری است برای کسانی که مدعی پیروی از پیامبر هستند. اما شاید در بین مسلمین، هیچ کس و هیچ چیزی مظلوم تر از همین دو یادگار پیامبر(ص) نیست. ایام محرم یادآور مظلومیت اهل بیت(ع) در میان امت مسلمان است. اما قرآن نیز در میان ما مسلمین، مظلوم است. ما کمتر در باب قرآن و معانی ژرف آیات آن تامل و تدبر می کنیم، در حالی که هر کلمه قرآن را می توان موضوع پژوهش جدی قرار داد. ویلیام چیتیک، از اسلام پژوهان بنام در مقاله ای که هم اکنون می خوانید، عبارات احسان، اخلاص و تقوی را در قرآن مورد پژوهش قرار داده است. از نگاه او که تحصیلات اسلامی اش را در بستری شیعی؛ یعنی در ایران، تا مقطع دکتری ادامه داده است، معنای این سه عبارت بسیار به یکدیگر نزدیک است و قرآن در هر سه این عبارات توجه ما را از آفاق ظاهری به امور باطنی و ژرف و عالم غیب دعوت می کند.

پیامبر(ص) در حدیث جبرئیل(ع) اصل سوم دین را با واژه احسان چنین تعریف کرده است: «عبادت خدا چنان که او را می بینی، زیرا اگر تو او را نبینی، باز او تو را می بیند.» قرآن عبارت احسان و وجه فاعلی آن «محسن» را بیش از ۷۰ مرتبه به کاربرده است. احسان به معنای کیفیتی انسانی هماره ستودنی است. آیات زیر نشان می دهد احسان آدمی وابسته به احسان الهی است: دین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کرده و محسن است؟ (نساء: ۱۲۵) احسان کنید که خدا محسنین را دوست می دارد. (بقره: ۱۹۵) خداوند با محسنین است. (۲۹:۶۹)

احسان از حیث ادبی به معنای عمل به آن چیزی است که خوب و زیباست. قرآن به ما نشان می دهد خوبی منحصر در خیر ظاهری و اخلاقی نیست بلکه خیر باطنی، روحی و معنوی را هم دربرمی گیرد. بنابراین عبارت «فضیلت» می تواند بخشی از معنای «احسان» را آشکار کند. پیامبر(ص) به ابعاد درونی این صفت تاکیده داشته است و آن را به حالتی نفسانی پیوند می زند. وجوه باطنی و معنوی احسان برای حکمای عارف مشهود است. یکی از راه های تعریف فرآیند رسیدن به کمال انسانی آن است که بگوییم او به اخلاق الهی اشتغال دارد. ​تفسیر این حدیث نبوی که خداوند آدم را به صورت خود خلق کرد (که معادلی هم در کتاب مقدس مسیحیان دارد)، این است که فطرت آدمی همه کیفیات معین شده در اسمای الهی را دربرمی گیرد.

کمال، به فعلیت تمام آوردن کیفیات الهی درون آدمی است. عمل آسان ترین بخش است چرا که با عبارات صریح قابل تبیین و ترسیم است. بنابراین، عمل از همه خواسته شده است و این همان شریعتی است که بر همه واجب است. گر چه، طلب علم بر هر مسلمانی واجب است (غزالی) اما دانایی بسیار دشوارتر است و گستره به فعلیت رسیدن آن، بسته به کیفیات فردی خواهد بود.

در نهایت، وجود الهی داشتن، سخت ترین امر است، چرا که مستلزم دگردیسی حداکثری شخصیت آدمی است. این نخستین نگرانی عارفانه است که اندک افراد بدان دست می یابند. باید توجه داشت طلب علم تا آنجا که به موضوع ایمان بستگی داشته باشد، کمکی به ژرف سازی و کمال ایمان است. نمی توان بدون معرفت به چیزی ایمان داشت.

برخی از عبارات قرآنی حوزه های معنایی مشترکی با احسان دارند و با معانی مشابهی به کارگرفته می شوند. دو نمونه خاص این واژه ها عبارتند از: اخلاص و تقوی.

اخلاص اغلب متضاد شرک ـ تنها گناه نابخشودنی ـ و معادل توحید ـ که آن هم در شهادت نخست تعریف شده ـ است. سوره ۱۱۲ قرآن که با جمله «بگو، اوخدای احد است» شروع می شود، هم سوره توحید و هم سوره اخلاص نامیده می شود. کوتاه سخن آن که متون حدیثی اشارات قرآنی را تبیین می کنند. اخلاص ژرف سازی عمل و ایمان است تا جایی که تنها محرک فکر و عمل انسان خدا باشد. اگر بتوان گفت معنای توحید اظهار لااله الاالله است، اخلاص مستلزم آن است که توحید امر درونی شود تا تبدیل به عامل تعیین کننده در فکر و عمل انسان شود. واژه تقوی و عبارات وابسته آن به مراتب بیش از اخلاص، احسان و همریشه هایشان در قرآن به کار رفته اند. من تقوی را به «خداترسی» ترجمه می کنم.

ریشه واژه تقوی دو معنای درهم تنیده دارد: ترسیدن و حراست از خود. معنای اولیه آن در قرآن خداترسی، ترس از توابع عملی که مورد رضایت وی نیست و انجام هر عملی که انسان را از چنان نتایجی محافظت کند، است. واژه متضمن آن است که دین با دقت، خلوص و حضور کامل ذهن مورد بررسی قرارگیرد. تقوی یک فعل انسانی است که در رابطه با خدا ایجاد می شود، چه خدا در متن ذکر شده باشد یا خیر. قرآن همیشه خداترسی را با عبارات مثبت ذکر می کند. «متقین» پیام خدا را قلبا دریافت کرده، به آن کاملا عمل می کنند و به بهشت می روند. در مقابل، هم «مسلمون» و هم «مومنون»، چه آشکارا و چه پنهان، در قرآن گاه مورد نقد قرار گرفته اند.​

بنابراین تقوی هدفی است که برای رسیدن بدان باید تلاش کنند. چند آیه خداترسان (متقین) را آنانی معرفی می کند که خداوند به آنها محبت دارد و هدایتشان کرده است. در حقیقت [متقین] آنانند که ایمان و عمل خود را کامل کرده اند.​قرآن شواهد زیادی می آورد برای اشاره به این که تقوی در یک کلمه جمع همه صفات خوب و زیبای انسانی یا تجسم انسان کامل اسلام در عمیق ترین معنای خود است. این معنا تقریبا در آیه «بهترین شما نزد خدا، باتقوی ترین تان است» (حجرات: ۱۳) روشن می شود. ​ عبارت خداترسی، روشن می سازد مقصود تقوی، خداست، همچنین بیانگر آن است که تقوی مستلزم هوشیاری و اندیشه است.

ویلیام چیتیک

مترجم: سیدامیرحسین اصغری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس