حسادت و ریشه های آن از نگاه قرآن (قسمت اول)

حسادت اخلاقی است که از سوی همگان زشت و ناپسند شمرده می شود؛ و حتی کسانی که خود هرازگاهی دچار این حالت می شوند حسادت دیگری به خود یا دیگران را ناپسند و دور از اصول اخلاقی می شمارند. این حالت در برخی به شکل حال و در دیگری به شکل مقام ظاهر می شود. به این معنا که برخی از انسان ها در یک فرآیند زمانی به علت عدم چیرگی بر نفس اماره خویش به بیماری حسادت دچار می شوند و توان مقابله روحی و روانی با آن را ندارند و این حالت در آنان مقیم می شود عده ای دیگر هم به جهاتی ممکن است دچار حسادت شوند اما مهار و کنترل نفس اماره موجب می شود تا به شکل بیماری و مقام در آنان در نیاید.
حسادت که به معنای آرزوی زوال نعمتی در دیگری است در حوزه روان شناسی اجتماعی واکنش های بسیار خطرناکی به همراه دارد. به گونه ای که می توان گفت خاستگاه بسیاری از نابهنجاری های رفتار فردی و جمعی می تواند حسادت به شکل حال و یا مقام باشد. به این معنا که حسادت در حوزه اخلاقیات موجب می شود تا شخص از درون دچار افسردگی و حقارت و خشم و مانند آن شود و از این که نعمتی را در دیگری می یابد ناخشنود شود و این مسئله در روحیات وی تأثیر سوء و زشت بگذارد؛ به یقین بازتاب ها، کنش ها و واکنش های حسود در حوزه عمل اجتماعی سخت تر و زشت تر می باشد و آثار آن در کاهش ضریب امنیت اجتماعی خود را نشان می دهد. کنش های خطرناک و واکنش ها و رفتارهای خطرساز چون آدم ربایی، اهانت، تهمت، تخریب، قتل و نابهنجاری های دیگر ریشه در حسادت دارداز این رو بازخوانی حسادت در آموزه های قرآنی و توجه به تحلیل قرآن در حوزه روان شناسی اجتماعی، می تواند برای فهم مشکل و سازوکارهای رهایی از آن مفید و سازنده باشد در این نوشتار که در دو قسمت تقدیم خوانندگان عزیز می شود کوشش بر آن است تا تحلیل قرآن نسبت به مسئله حسادت و بازتابهای آن در حوزه عمل اجتماعی و روان شناسی اجتماعی و نیز زمینه های بروز و ظهور حسادت از نگاه قرآن مورد بررسی و کنکاش قرارگیرد که با هم قسمت نخست آن را از نظر می گذرانیم.

حسادت، خاستگاه نابهنجاری های اجتماعی
حسادت می تواند در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی بازتاب ها و واکنش های متضاد و خطرسازی را بیافریند. قرآن به صراحت در جاهای مختلف به این مسئله توجه داده و با بیان مصادیق عینی و تأثیرات مخرب و زیانبار آن کوشیده تا شخص را برای رهایی از این رذیلت اخلاقی و نابهنجاری زشت به تلاش و تکاپو وادارد.
در تحلیل قرآنی به خطرساز بودن حسادت نسبت به آدمی اشاره مستقیمی شده است. در آیه۱ و ۵سوره فلق، حسد را یکی از خطرهای تهدیدکننده آدمی می شمارد و پناه جویی به خدا را برای محافظت از آن مطرح می سازد و می فرماید: قل اعوذ برب الفلق… و من شر حاسد اذا حسد.
این آیه خطر حسادت را در هنگام اقدام عملی حسود، شدیدتر ارزیابی می کند؛ زیرا هنگامی که شخص، حسادت را به عنوان یک واکنش روانی و روحی در خود پدید می آورد تنها آرزوی زوال نعمتی از دیگری را دارد ولی هرگاه از این فراتر رود و خود مستقیم بکوشد تا نعمتی را از شخص زایل کند و یا از میان بردارد در این هنگام است که رفتارهای خطرساز و نابهنجاری های رفتاری را بروز می دهد.
حسادت تا زمانی که روحی و روانی است تنها به شخص حسود آسیب می رساند و او را دچار افسردگی و خودباختگی و حقارت و بی اعتمادی به خود می کند و به گونه ای نهان و مخفی است اما زمانی که وی را تحت کنترل و مهار خویش در آورد، به شکل نابهنجاری های رفتاری و و اکنش های عملی و اقدامات عینی بروز و ظهور می کند که در این حالت بسیار خطرناک می شود.

پیچیدگی مسأله حسادت
مشکلی که در مساله حسادت وجود دارد این است که رفتارها و نابهنجار ی های شخص قابل شناسایی و رویت است ولی انگیزه های آن مخفی می باشد. اشخاصی که در معرض حسادت عملی قرار می گیرند و یا ناظر اقدامات عملی حسود هستند نمی توانند تحلیل درستی از علل و انگیزه های رفتارهای نابهنجار و خطرساز شخص داشته باشند به ویژه آن که شخص حسود در بسیاری از مواقع به جهت آن که حسادت را امری زشت و ناپسند می شمارد و یا جامعه را نسبت به آن سخت و تند می یابد رفتارهای خویش را توجیه و انگیزه ها و علل دیگری را برای رفتارهای نابهنجار و خطرساز خویش برمی شمارد. به این معنا که هرگز به طور مستقیم به علت رفتار نابهنجار و خطرساز خویش اشاره نمی کند و آن را توجیه کرده و علل و انگیزه های واهی دیگری را برمی شمارد. از این روست که مخفی و نهان بودن حسادت حسودان مساله را پیچیده و توان تحلیل درست و بازسازی رفتاری را از دیگران می گیرد.

ویژه بودن حسادت
قرآن حسادت را ازشرها و امور زشت و نابهنجاری می شمارد که از نظری، خاص و ویژه است و از بدی ها و زشتی های دیگر به جهاتی مهم تر و قابل درنگ تر است. شاید یکی از علل ویژه بودن این شر و زشتی، ویژگی مخفی بودن آن است که امکان تحلیل و داوری و بازپروری را از مربیان و جوامع می گیرد. (فلق آیات ۱ و۲ و ۵)
قرآن در تحلیل خویش به ابعاد هنجاری آن بیش تر توجه می دهد و آیات بسیاری به این مساله اختصاص دارد.
زیرا ابعاد هنجاری و رفتاری آن نه تنها شخص را دچار خطر می سازد. بلکه دیگری و حتی جوامع را تهدید می-کند.
پنهان بودن علل رفتارهای نابهنجار برخاسته از حسادت، این امر را تشدید می کند و توان مقابله را از شخص و یا دیگری می گیرد و امکان بازسازی را از میان می برد. از این رو قرآن حسادت را از صفات نکوهیده و زشتی بر می شمارد و از همگان می خواهد تا خود را از این حالت و یا صفت رهایی بخشند.
بسیار دیده شده است که زن و مردی نسبت به نعمت و خیری در دست دیگری واکنش های منفی در گفتار و عمل خود نشان می دهند. حسودان بیش تر واکنش خود را به شکل آرزو مطرح می سازند و می گویند ای کاش ما هم از فلان نعمت برخوردار بودیم و اگر ما این نعمت را داشتیم چه ها که نمی کردیم. قرآن با اشاره به مساله مشیت و اراده و تقسیم نعمت ها در میان بندگان و آفریدگان به این دسته از انسان ها هشدار می دهد که چنین آرزویی را نکنند و بدانند که برای هر کسی نصیبی از روزی و نعمت است که از آن برخوردار می باشند.
بنابر این آرزوی نعمتی که در دست دیگری است امری نادرست و نکوهیده است و نمی بایست از سوی کسی طرح شود. (نساء آیه ۳۲)
تاکید قرآن در سوره فلق برای پناه جویی به خدا به جهت در امان ماندن از شر حسود به ویژه در زمانی که اقدام عملی برای به دست آوردن و یا زوال نعمت می کند خود بیانگر آن است که از نظر قرآن و تحلیل آن تا چه اندازه حسادت به ویژه به شکل عملی آن زشت و حتی خطرساز است.
درآیه ۵۴ سوره نساء نیز از مردمان می خواهد که نسبت به عطا و فضل الهی به دیگران حسادت را پیشه خویش نکنند و از حسدورزی نسبت به دیگری خودداری ورزند که امری ناپسند است.
درحقیقت استعاذه جویی به خدا و لزوم پناه بردن به خدا از شر حسودان که حکم و دستوری الهی است خود بیانگر آن است که این حالت تا چه اندازه ناپسند و دور از اخلاقیات آدمی و صفات پسندیده انسانی است. (فلق آیات ۱ و ۵)
در تحلیل قرآنی، حسودان بدترین مخلوقات و آفریده های خداوندی هستند. به ویژه کسانی که حسادت در ایشان به شکل مقام و صفت درآمده و درشکل اقدام عملی بروز و ظهور می یابد.
از این رو از مردمان خواسته شده که از چنین موجودات و افرادی که شرارت حسادت جزو ذات و صفت دوم ایشان شده است به خدا پناه برند که رفتارهای زشت آنان را جز خداوند نمی تواند دفع کند.بخاطر نهان بودن شر حسادت است که خداوند به پیامبر (ص) دستور می دهد که برای رهایی از آسیب ها و خطرهای آن به خدا پناه برد که تنها او عالم به دل ها و اسرار مردمان است و می تواند شر ایشان را به خودشان بازگرداند.

حسودان مارهای در آستین
در حقیقت کسانی که حسادت می ورزند به جهت مخفی بودن کینه و عداوت ایشان همانند ابلیس، خطرناک و غیر قابل پیش بینی هستند و به انسان از پشت خنجر می زنند. از پیش رو دوست و از پس رو دشمنان غدار و مارهای در آستین هستند که هراز گاهی که فرصت بیابند نیش خویش را می زنند و آسیب های خطرناک بر آدمی وارد می سازند.
زشتی حسادت تابدان جا است که خشم خداوند را برمی انگیزد و به کسانی که کفر و ناسپاسی شان برخاسته از حسادت است هشدار می دهد که از ایشان بسیار خشمگین است و به شدت آنان را به خاطر آن که تنها به جهت حسادت، کفر پیشه کردند عذاب می کند.(بقره آیه ۹۰)
حسادت، خاستگاه کفر و ناسپاسی به این معنا که خاستگاه کفر و ناسپاسی نسبت به خدا و حتی کسانی که به آنان محبت می ورزند می تواند حسادت باشد و شخص تنها به این جهت حاضر به پذیرش حق و اسلام و ایمان و شکر نیست که نسبت به شخصی که وی را به این امور دعوت می کند حسادت می ورزد. از این رو کفر برخاسته از حسادت که تنها انگیزه روحی و روانی دارد از نظر قرآن بدتر و زننده تر است و می بایست شخص را عذابی سخت کرد.
اشخاصی که تنها از روی حسادت کفر می ورزند و حاضر به پذیرش حق نمی باشند افرادی بسیار زشتکار هستند؛ زیرا از حق و حقیقت تنها به خاطر تمایلات نفسانی دست می شویند. از این رو خشم الهی را نسبت به خود برمی انگیزند که عامل و علتی سخیف ایشان را به این سو کشانده است.
حسادت مشرکان عصر بعثت نسبت به مومنان موجب شده بود که ایشان دست از ایمان بردارند و راه گمراهی را درپیش بگیرند.
البته قرآن توضیح می دهد که جهل و نادانی مشرکان به نقش مشیت الهی، عامل اصلی حسادت آنان نسبت به مومنان بوده است. زیرا آنان به جهت نادانی نسبت به قدرت الهی و نیز تقسیم نعمت در میان بندگان بر پایه علم و حکمت، گمان های ناروایی نسبت به مومنان کرده و بر اساس این تحلیل نادرست به مؤمنان حسادت ورزیده و حتی در شکل اقدام عملی آن را بروز می دادند. (بقره آیه ۱۰۵)

ناآگاهی از نقش مثبت الهی، عامل ایجاد حسادت
از نظر قرآن ناآگاهی و نادانی نسبت به نقش مشیت و اراده الهی، عامل مهمی برای ایجاد حسادت در بسیاری از مردمان حتی در امور دینی می باشد. از این رو حسادت و بدخواهی منافقان در حق پیامبر(ص) و یا مؤمنان و رفتارهای زشت آنها را به جهل و نادانی آنان نسبت می دهد. (نساء آیه ۸۸ و ۸۹ و نیز توبه آیه ۷۳ و ۷۴)
در مسئله یهودیان و علت عدم پذیرش اسلام از سوی ایشان نیز خداوند همین مسئله را مطرح می سازد و بیان می کند که چگونه جهل و نادانی و خود بزرگ بینی ایشان موجب شده تا نسبت به پیامبر(ص) حسادت ورزند و به او ایمان نیاورند. یهودیان که آرزو داشتند آخرین پیامبر از نسل آنها باشد به مدینه کوچ و در آنجا ساکن شده بودند و سده ها به این آرزو بودند تا از نسل ایشان آخرین پیامبر ظهور کند ولی وقتی این پیامبر از نسل اسماعیل برادر اسحاق ظهور و اعلام رسالت و نزول جبرئیل و قرآن کرد حسادت ایشان نسبت به پیامبر(ص) برانگیخته شد. (بقره آیه ۹۰ و نساء آیات ۵۱ و ۵۴ و نیز نگاه کنید المیزان ج۴ ص ۳۷۶ و مجمع البیان ج ۳ و ۴ جزء ۵ ص ۳۹)

علت کفر یهودیان
قرآن در تحلیل خویش از علت کفر یهودیان به این نکته اشاره می کند که همسویی یهودیان با کافران و حتی تأیید عقاید باطل مشرکان و کافران از سوی ایشان ریشه در حسادت آنان نسبت به پیامبر(ص) دارد. (نساء آیه ۵۱ و ۵۴) در حقیقت یهودیان از این که خداوند به پیامبری از نسل اسماعیل تفضل کرده است و وی از سوی خداوند برگزیده شده حسادت ورزیده و به دشمنی با او و دوستی با دشمنان خود و پیامبر اقدام کردند.(همان)
این در حالی است که در تحلیل قرآنی مقامات اعطا شده به پیامبر(ص) از تفضل و مشیت الهی است و خداوند هر که را خواست بزرگ دارد و ملک و مال دهد و هر که را خواهد خوار و ذلیل کند: تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر.

بخل، محصول حسادت
از دیگر نابهنجاری های اجتماعی که خاستگاه آن از نظر قرآن، حسادت است می توان به نابهنجاری بخل اشاره کرد. خداوند در آیات ۵۱ و ۵۳ و ۵۴ سوره نساء با اشاره به بخل یهودیان، ریشه آن را حسادت آنان برمی شمارد و تبیین می کند که چگونه حسادت می تواند به اشکال مختلفی چون بخل در عمل انسانی بروز و ظهور کند و نابهنجاری ها را در جامعه گسترش داده و دامن زند.
قرآن این گروه افراد را به جهت رفتارهای نادرستشان سرزنش می کند و از ایشان می خواهد که دست از حسادت بردارند و هشدار می دهد که ادامه این روند می تواند موجبات محرومیت آنان از فضل الهی و حتی محروم شدن از کمک ها و امدادهای الهی را فراهم کند.(نساء آیات ۵۱ تا ۵۴)

دو نمونه از حسادت در قرآن
از نابهنجاری های اجتماعی که خاستگاه آن حسادت است می توان به رفتارهای خطرسازی چون قتل از سوی حسود اشاره کرد. بسیاری از کسانی که دچار بیماری مزمن و سخت درمان حسادت می شوند به جهت آن که آن را در درون خویش مخفی و نهان می سازند و به عقده تبدیل می شود نمی توانند خود را مدیریت و کنترل نمایند و از این رو گاه حتی دست به قتل کسانی می زنند که نسبت به آنان حسادت می ورزند.
قرآن با بیان دو داستان، رفتارهای خطرساز قابیل فرزند آدم و برادران یوسف(ع) را به حسادت نسبت می دهد. کینه و حسادت مخفی و نهان این دو گروه هر چند که در ظاهر خاستگاه های مختلفی دارد ولی ریشه آن احساس برتری و مورد عنایت قرار گرفتن است. که البته در یکی تحلیل واقع بینانه و از روی واقعیت بوده و در گروه دوم تحلیل نادرست براساس سوءتفاهم می باشد ولی در هر حال موجب آن شد که رفتارهای خطرسازی را در پیش گیرند.
حسادت قابیل از آن رو بود که قربانی وی به جهت عدم اخلاص در عمل پذیرفته نمی شود و وی که خود را سزاوارتر و لایق تر می شمارد و از نظر خود قربانی ارجمندتری را انجام داده ولی پذیرفته نشده نسبت به هابیل کینه می گیرد و حسادت خویش را به شکل کشتن برادر نشان می دهد. (مائده آیه ۲۷ تا ۳۰ و نیز تفسیر عیاشی ج۱ ص ۳۱۲ و نورالثقلین ج۱ ص ۶۱۰)
اظهار محبت و یا تحلیل نادرست برادران از رفتار یعقوب نسبت به یوسف و برادران موجب می شود تا حسادت ایشان به شکل آدم ربایی و مفقود کردن و یا حتی پیشنهاد قتل ظهور و بروز کند. (یوسف آیات ۵ تا ۸)

حسادت به آشنایان
اصولا حسادت، نسبت به آشنایان و دوستان اتفاق می افتد و شخص نسبت به کسانی که هیچ گونه ارتباطی با آنان ندارد و در حوزه روابط اجتماعی وی قرار نمی گیرند احساس حسادت نمی کند. بنابراین کسانی مورد حسادت شخص قرار می گیرند که در حوزه ارتباط و روابط اجتماعی فرد و در محدوده آن قرار دارند. این دیگران می توانند دیگران مهمی برای اشخاصی باشند که با آنان ارتباط دارند. به عنوان نمونه اگر شخصی برای همسر شما مهم تلقی شود و همسر شما وی را به جهاتی بستاید و از او تعریف و تمجید کند شما نسبت به آن شخص حسادت می ورزید؛ زیرا کسی را می بینید که برای همسر شما مهم تلقی می شود. در بسیاری از خانواده ها پدر و مادر، از فرزندان کسانی که می شناسند مانند برادرزادگان و یا خواهرزادگان تعریف و تمجید می کنند و آنان را الگوهای موفقی در زندگی اجتماعی و یا درسی برمی شمارند. در این حالت است که فرزند نسبت به آنان حسادت می ورزد و رفتارهای بیرون از هنجارهای اجتماعی نسبت به آنان از خود بروز می دهد.
بسیار پیش آمده است کسانی که از سوی پدر و مادر به عنوان اشخاص موفق و خوب یاد شده اند از سوی فرزندان مورد تحقیر و اذیت و آزار قرار گرفته اند در حالی که اشخاص ناظر بیرونی در جست وجوی علت این گونه رفتارهای نابهنجار وامانده می شوند؛ زیرا در بسیاری از موارد علت ها و زمینه های بروز این گونه رفتارهای نابهنجار در پس لایه های متعدد، نادیده گرفته می شود؛ اما اگر به دقت به زمینه ها و علل واقعی و نه توجیهی اعمال و رفتار نابهنجار توجه شود دانسته می شود که ریشه آن چیزی جز حسادت نیست.
در تحلیل قرآنی، به این نکته بارها اشاره شده که حسادت به جهت مخفی بودن و این که همواره در حق آشنایان است بسیار خطرساز و خطرناک و غیرقابل پیش بینی و مهار است. از این رو تنها راه رهایی به ویژه در اقدام عملی حسود در استعاذه و پناه جویی به خدا است.(فلق)
حسادت هم چنین موجب می شود تا اشخاص به یک دیگر تهمت بزنند و یا به تخریب یک دیگر بپردازند. حسادت برخی از زنان پیامبر(ص) یکی از علل رفتارهای نابهنجار ایشان نسبت به زن دیگری بوده به گونه ای که سوره ای در این زمینه نازل شده است.
این ها بخشی از مهم ترین نابهنجاری های رفتاری انسان در حوزه عمل اجتماعی است که خاستگاه و ریشه آن ها حسادت است. این بدان معنا نیست که تنها این بخش از نابهنجاری های رفتاری با این خاستگاه می باشد. این امور تنها بخشی از مصادیق عینی و تجربه شده ای است که در برخی از آیات بدان اشاره شده است و می توان گفت که بسیاری از رفتارهای نابهنجار اجتماعی و فردی دارای خاستگاه حسادت می باشد و بر روان شناسان اجتماعی و اولیای امور تربیتی است که با بررسی حسادت و بازتاب آن در عمل اجتماعی موارد دیگر را تبیین و تحلیل کنند.
منبع:روزنامه کیهان

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس