امام وارث همه علوم انبیاء
امامان معصوم علیهم السلام را وارثان علوم انبیاء معرفی کرده اند و حتی علومی را به ایشان نسبت داده اند که انبیاء علیهم السلام از آنها محروم بوده اند.
ابو حمزه گوید: «به حضرت سجاد علیهالسّلام عرض کردم: آیا ائمه اهل بیت مىتوانند مردگان را زنده کنند؟ و آیا مىتوانند کور مادرزاد را بینا نموده و مریض پیس را شفا دهند؟ و آیا مىتوانند بر روى آب راه بروند؟ حضرت فرمود: خداوند هیچ موهبتى به پیغمبرى از پیغمبران خود نداده است مگر آنکه آن را به محمد صلى الله علیه و آله و سلم عنایت فرموده است و علاوه بر آنها چیزهائى به محمد صلى الله علیه و آله و سلم عطا فرموده است که به هیچ یک از آنها نداده است».
و از امام باقر علیهالسّلام روایت است که فرمودند: «خداوند به حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم عنایت فرموده است تمام چیزهائى را که به آدم ابو البشر و تمام اوصیاى او تا خاتم النبیین عنایت کرده است، اى جابر آیا این مطلب را شما ادراک مىکنید؟ (یا آنکه مردم این حقیقت را درک مىکنند؟)»
امام وارث جنبههای روحی و علمی پیامبران است
آنچه از مجموع این احادیث استفاده مىگردد آنکه جمیع کمالات روحى و علمى که در انبیاء گذشته بوده به حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و از آن حضرت به امیر المومنین علیهالسّلام و از او به ائمه اهل بیت علیهم السلام ارث رسیده است، نه تنها در وحى و علوم الهى که راجع به شرایع آنها بوده است بلکه تمام حالات و صفات روحى و کیفیت اتصال آنها به مبدا اعلى از نقطه نظر اسم خاصى که به آن اختصاص داشتهاند، و بلکه تمام معجزات و کراماتى که به اذن خدا از آنها سرمىزد همه و همه در وجود مبارک پیغمبر اسلام منطوى و موجود است.چون معجزات انبیاء در اثر قدرت روحى و صفاى قلب آنهاست که امر خدا در آنها تجلى نموده و از دریچه نفوس طاهره آنها این معجزات به اذن خدا پیدا مىشود، و چون نفوس آنها متفاوت بوده لذا این تجلیات نیز مختلف و از هر پیغمبرى یک نوع معجزه خاصى به وجود آمده است.
حضرت رسول اکرم فرمودند: «هر کس بخواهد به آدم ابو البشر نظر کند در علم او، و به نوح در تقواى او، و به ابراهیم در حلم و شکیبائى او، و به موسى در هیبت و جلال او، و به عیسى در عبادت او، باید نظر کند به على بن ابیطالب»
و نیز علوم الهیه آنها همگى بر یک روش و یک صراط نبوده بلکه از نقطهنظر درک مقام عظمت و توحید خدا هر یک از جنبه خاص و اسم مخصوص به بارگاه الهى بار یافته و از مخلصین شدهاند.و القاب روح الله، یا کلیم الله، یا خلیل الله، یا نجى الله، یا صفى الله و امثال آنها القاب تشریفاتى و اعتبارى نیست بلکه حکایت از یک نوع خاص از ملکه و کیفیت مخصوص از نفوس آنها مىنماید که جذبات الهى در هر یک از آنها به یک منوال نبوده بلکه هر یک از طریقى خاص و روشى مخصوص با صفاى باطن خود سیر در اسمى از اسماى الهیه نموده و حقیقت آن اسم در آنها ظهور پیدا کرده است و به واسطه آن اسم معجزات و خارق العادات را انجام مىدادند، و علومى ربانى از دریچه همان اسم از عالم علم کلى الهى توسط جبرائیل امین بر قلب آنها سرازیر مىگردیده است.
وجود مقدس خاتم الانبیاء و المرسلین که جامع جمیع ظهورات اسماء الهیه هستند داراى نفسى وسیع و قلبى فسیح و داراى اسم اعظم و مقام فناء در اسم احد و ذات مقدس بارى تعالى مىباشند.لقب خاتم النبیین بر آن حضرت اعتبار و تشریف نیست بلکه سعه روح و استعداد سیر در همه اسماء و صفات و تجلى اسم اعظم و تلقى آخرین مراتب توحید و فناى در ذات احدیت و اندکاک و انطواى جمیع عوالم در نفس مبارک آن حضرت بلکه انطواء و اندکاک جمیع علوم و مواهب انبیاى گذشته با کمالات روحى و علمى در آن حضرت حکایت از عنوان خاتم النبیین مىکند.
تمام این مراتب و درجات و کمالات و فضایل و مزایا و علوم و معجزات و اسماء الهیه کلیه و اسم اعظم از آن حضرت به خلیفه و وصى آن حضرت و آئینه تمام نماى آن، وجود مبارک امیر المومنین على بن ابیطالب علیهالسّلام منتقل شد و لواى حمد در روز قیامت از دست آن حضرت به امیر المومنین مىرسد. از همین روست که در زیارت جامعه که هر کدام فصلى است گسترده، در باب معرفت امامان می خوانیم سلام بر شما امامان که وارث پیامبران هستید.
قلمرو و گستره علم انبیا
حال که ائمه علیهم السلام وارثان علوم انبیا معرفی شده اند برای درک بهتر این موضوع توجه به گستره و قلمرو علم انبیاء لازم و ضروری است.
تردیدی نیست که انبیا باید به تمام اهداف نهایی و متوسط و ابتدایی و مسیر رسیدن به این اهداف و نیز چگونگی سلوک در آن مسیر، علم و آگاهی کامل داشته باشند؛ به همین جهت نسبت به اصول و فروع شریعت، احکام، اخلاق و معارف دینی و نیز اسباب سعادت و شقاوت و وسایل نجات و هدایت انسان ها، از جمله: مدیریت جامعه، تشکیل حکومت، امامت و رهبری و… باید آگاه باشند. و اینک به آیاتی چند که متعلَّق علم انبیا را معرفی نموده اند، توجه می کنیم:
۱. علم به تمام کتاب های آسمانی و حکمت ، خدا بر تو کتاب و حکمت نازل کرد و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت و این فضل بزرگ الهی بر توست.(نساء ۱۱۳)
خداوند هیچ موهبتى به پیغمبرى از پیغمبران خود نداده است مگر آنکه آن را به محمد صلى الله علیه و آله و سلم عنایت فرموده است و علاوه بر آنها چیزهائى به محمد صلى الله علیه و آله و سلم عطا فرموده است که به هیچ یک از آنها نداده است»
۲. علم به اسمای الهی و امور تکوینی، خداوند تمام اسما را به آدم آموخت، آن گاه آنها را بر ملائکه عرضه کرد، سپس فرمود: اگر راست می گویید مرا به آن اسما خبر دهید، آنها گفتند تو مُنزّهی، علمی نزد ما نیست، مگر آنچه تو به ما تعلیم داده ای، تو دانا و حکیم هستی. خداوند فرمود: ای آدم، آنها را به اسمایشان آگاه ساز. وقتی آنها را آگاه کرد، خداوند فرمود: نگفتم من غیب آسمان ها و زمین را می دانم و نیز آنچه را آشکار و پنهان می کنید می دانم؟(بقره۳۱-۳۳)
۳. آگاهی انبیا از علوم دیگر ، خداوند درباره ی حضرت داود(علیه السلام) می فرماید: ما ساختن زره را به او آموختیم تا شما را در جنگ هایتان حفظ کند، آیا شما شکرگزارید؟(انبیا ۸۰)
۴. انبیا و علم غیب ، علم غیب در مقابل علم شهودی است؛ یعنی علمی که از حواس انسان پنهان باشد و قابل مشاهده و محسوس نباشد. بحث مهمی میان متکلمان اسلامی مطرح است و آن این که، آیا غیر از خداوند کسی علم غیب دارد، یا علم غیب مختص خداوند متعال است؟ آیات قرآن در این زمینه بر دو دسته اند:
دسته ی نخست، آیاتی که علم غیب را به خداوند سبحان اختصاص داده اند، مانند آیه : کلیدهای غیب نزد اوست و غیر از او آنها را نمی داند.(انعام ۵۹)
دسته ی دوم، آیاتی هستند که پیامبران را نیز در علم غیب سهیم می دانند و آن حکم کلی دسته اول را استثنا می نمایند.
از همین روست که حضرت رسول اکرم فرمودند: «هر کس بخواهد به آدم ابو البشر نظر کند در علم او، و به نوح در تقواى او، و به ابراهیم در حلم و شکیبائى او، و به موسى در هیبت و جلال او، و به عیسى در عبادت او، باید نظر کند به على بن ابیطالب».
فرآوری: مریم پناهنده