دین و دنیا در اندیشه امام خمینی

شک نیست که یکی از بهترین آثار نظام مقدس اسلامی در ایران، بعد علمی و فرهنگی آن است. فرهنگی که با اعتقادات دینی و مذهبی مردم این مرز و بوم آمیخته و در همه ابعاد زندگی آنان بروز و ظهور یافته است. در این مقال دیدگاههای امام خمینی، بنیانگذار انقلاب ایران در باب دین و دنیا و رابطه این دو با یکدیگر به طور اجمال مرور شده است.

از مجموع آیات دین و شریعت، مفسرین چنین تلقی می شود که دین همان مجموعه تعالیم و سیره قولی و عملی صاحبان دین برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را گویند.

امام خمینی(ره) و علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان و کثیری از شاگردان ایشان به این قول ملتزم شده اند.

تحلیل و تفسیر امام خمینی (ره) در این باب این است که دین به مجموعه قوانینی گفته می شود که در راستای سعادت دنیا و آخرت انسانها تدوین و تنظیم شده است.

ایشان در محدود کردن دین به امور شخصی شدیدا مخالفت ورزیده و بیش از آنکه به جنبه فردی دین توجه داشته باشد به ابعاد اجتماعی آن اهتمام دارد و در مقابل آنان که با تنگ نظری، دین الهی را مورد تحلیل خود قرار می دهند شدیدا می تازند و می فرمایند:

«دین الهی دارای دستورات جامعی است که کلیه ابعاد مادی و معنوی بشر را شامل می شود تعالیمی که علاوه بر فنی ساختن انسان در بعد روحانی در مادیات هم او را غنی می سازد.»

و در بیانی دیگر می فرمایند:

«از دین اسلام و بعثت رسول اکرم (ص) برداشتهای مختلفی است چنانچه از انسان هم برداشتهای مختلفی می باشد هر دیدی محدود به حدود آن کسی است که آن دید را دارد. انسان موجودی است محدود، انسان غیر متناهی در کمال غیرمتناهی در جلال و جمال دید غیرمتناهی دارد و او می تواند از اسلام و از انسان برداشت صحیح بکند.»

در خصوص محدود و محصور نمودن دین، مبنای ایشان این است که: نباید دین را در محدوده دنیا یا آخرت محصور نمود. محدود کردن دین به امور دنیوی صرف یا به امور اخروی هر دو خلاف واقع است. می فرمایند:

«محدود کردن هر چه باشد خلاف واقعیت است. نسخه تربیت اسلام که قرآن باشد نامحدود است نه محدود به عالم طبیعت است و نه محدود به عالم غیب و نه محدود به عالم تجرد است، همه چیز است. بنابراین نباید گمان شود که اسلام آمده است برای این که این دنیا را اداره کند یا آمده است فقط برای این که مردم را متوجه آخرت سازد نوع انسان در خسارت است مگر آنان که در حصار دین و ایمان و تربیت انبیاء وارد شوند.»

پس تعریف مفهومی دین نه تعریف ماهوی همان مجموعه قوانین و تعالیمی است که در باب عقاید، اخلاق و احکام، برای رساندن انسان به سعادت و کمال تدوین گردیده است.
حقیقت دین اسلام

از جمله آیاتی که درباره نفی شرک و بت پرستی و اثبات توحید و خدا پرستی در قرآن کریم آمده به نوعی از حقیقت دین سخن گفته اند که همان سوق دادن حیات فردی و اجتماعی انسانها به برترین کمال و سعادت یعنی دست یابی به مقام قرب ربوبی و دوری جستن از قلمرو پست مادی می باشد. کلام امام خمینی(ره) این است که:

«حقیقت دین اسلام این است که همه مسائل مربوط به زندگی بشر را و آنچه مربوط به رشد و تربیت انسان و ارزش انسانی می باشد را دار است. اسلام همه چیز را گفته است لکن اشکال بر سر مسلمین است.»

سایر مفسران و دین شناسان شبیه همین مطلب را بیان کرده اند، صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه: (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم) می فرمایند:

«حقیقت دین عبارتست از تعدیل اجتماع انسانی در مسیر حیاتی آن که به تبع آن تعدیل حیاتی فرد هم در آن نهفته است. دین، اجتماع انسانی را در راه فطرت و آفرینش، وارد ساخته و به آن موهبت حریت و سعادت فطری چنانکه مقتضی عدل است می بخشد. همچنین به یک فرد، حریت مطلقه داده در انتقاع بردن از جهات حیات، چنانچه فکر و اراده اش او را رهبری می کند و تا جائی که ضرری به حیات اجتماع نرساند، آزاد می گذارد.»

در واقع اندیشه امام خمینی و علامه طباطبائی این است که موجب آزادی و حریت و نعمت نیکبختی و سعادت با عمل به دین تضمین شده است و بیرون از حقیقت دین، جز بردگی و بندگی و شقاوت و بدبختی، تحفه دیگری نیست.

حقیقت دین از دیدگاه امام خمینی (ره) نشأت گرفته از متون دینی است که همانا سعادت دنیا و آخرت، بهبودی حیات مادی و معنوی و صلاح و آرامش روحی و جسمی همه انسانهاست که هم صلاح زندگی دنیا را تأمین کند و هم آفات کمال آخرت را بزداید. پس مصالح بندگان در دنیا و آخرت در متن دین نهفته است .

امام همچنین با ژرف نگری خاص فرموده اند: «اسلام دینی نیست که برای یک طرف قضیه فکر کرده باشد، اسلام همه اطراف قضایا را بیان کرده است، تمام احکام مربوط به دنیا و مربوط به سیاست، مربوط به اجتماع و اقتصاد و تمام قضایایی که اهل دنیا از آن بی اطلاع هستند. ادیان توحیدی آمده اند تا هر دو طرف قضیه را نگاه کنند، چنین نیست که از یک طرف غافل باشد خصوصا اسلام که از همه ادیان بیشتر در این معنا پافشاری دارد. همه احکامش مخلوط به سیاست است، نمازش و حجش و زکاتش، مخلوط به سیاست است، اداره مملکت است، خمسش مربوط به اداره مملکت است.»
معنی دنیا

در میان علمای اهل لغت برای این کلمه دو معنا شده است. برخی از اهل لغت گفته اند: دنیا از ماده دنو به معنای نزدیکی است. و عده ای گفته اند از ریشه دنی است به معنای پستی و دنائت. یعنی مرحله نازل و دانی از حقیقت هستی که غالبا در مقابل آخرت استعمال می شود. مثل: (خسر الدنیا و الاخره) و یا مثل این قول خداوند که می فرماید: (و آتیناه فی الدنیا حسنه و انه فی الاخره لمن الصالحین) (۲۵) و گاهی به معنای اقرب است در مقابل اقصی. مثل: (اذ انتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوی) و جمع دنیا دنی است.

به دنیا دهر هم گفته شده، دهر یعنی مدت عالم از مبدا تا منتهی. مثل: (هل اتی علی الانسان حین بما من الدهر) هر چه که دارای زمان طولانی باشد بدان دهر گفته می شود، بر خلاف زمان که به مدت کوتاه اطلاق می شود. حاصل کلام علمای اهل لغت این است که دنیا، حالات قبل از مرگ و آخرت حالات بعد از مرگ را گویند.
حقیقت دنیا از نگاه امام خمینی

«دنیای هر کس، همان آمال اوست، دنیا همان است که پیش شما است، خود شما وقتی توجه به نفستان دارید خودتان دنیائید اما از شمس و قمر و طبیعت هیچ تکذیب نشده است از اینها تعریف شده است، اینها مظاهر خدا است.»

«دنیا فی نفسه مذموم نیست و دوری از کمال نمی آورد بلکه آن علایقی که در انسان پدید می آید موجب دوری انسان از خدا می گردد. آنچه انسان را گرفتار می کند علاقه است.»

نظر و اندیشه امام خمینی بر این امر مبتنی است که نباید از دنیا معنایی بدست داد که خارج از ادراک عامه مردم باشد. هنر یک عالم دینی آن است که در حد عقول انسانها مطلب را به آنها تفهیم نماید. در طول تاریخ شاید بیشترین افراط و تفریط در این موضوع از جانب عارفان و عالمان دینی صورت گرفته باشد. لذا با اینکه خود، فیلسوف و عارف و مفسر به معنای واقعی کلمه بوده اند ولی شدیدترین انتقاد را از آنان مطرح می کنند و می فرمایند:

«بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفه ای از فیلسوف و عارف متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند اینها معنویات را گرفتند و ما عدای خود را تخطئه نموده و آنان را قشری به حساب آوردند بلکه وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند اکثر آیات را به جهات عرفانی و فلسفی و معنوی برگرداندند و به کلی از حیات دنیایی و جهاتی که در این جا به آن احتیاج است و تربیتهایی که در اینجا باید بشود غفلت نمودند به حسب اختلاف مسلکشان رفتند به دنبال همان معانی بالاتر از ادراک عامه مردم.

اینها می خواستند همه چیز را به معنویات و ماورای طبیعت برگردانند. در مقابل این افراط کاری ها، اخیرا اشخاصی پیدا شدند نویسنده هایی که متدین و مؤمنند و خدمتگزارند چنانچه آنها هم خوب بودند. فقها و متکلمین و فلاسفه همه می خواستند به اسلام خدمت کنند حالا این عده از نویسنده ها آیات قرآن را بر عکس فلاسفه و عرفا به مادیات بر می گردانند.»

پاسخ امام خمینی (ره) در مقابل افکار انحرافی از دین چنین است:

«دین احکام معنوی دارد و بسیاری از احکامش سیاسی است، دین از سیاست جدا نیست البته در اذهان بسیاری از اهل علم و بیشتر مقدسین این است که اسلام به سیاست چه کار دارد. اسلام و سیاست جداست. دین علی حده است، سیاست علی حده، اینها اسلام را نشناخته اند.

مگر سیاست چیست روابط بین حاکم و ملت، اسلام احکام سیاسی اش بیشتر از احکام عبادی است. اسلام در مقابل ظلمه ایستاده است، حکم به قتال داده، حکم به کشتن داده در مقابل کفار و این احکام باید اجرا شود.»

مبنای اندیشه امام بر این است که دین برای اصلاح امور دنیوی و فلاح و رستگاری حیات اخروی تشریع شده و هرگونه تعطیلی احکام دین در شأنی از شئونات فردی و اجتماعی انسانها تصور غلط و تلقی ناصوابی از حقیقت دین است که با اغراض گوناگون بیان می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس