دسته: حکایات آموزنده

۰

معمای زندان

زندانی دارای دو در است، یکی در آزادی و دیگری دَرِ اعدام. این زندان دارای دو زندانبان است که یکی از آنها راستگو و دیگری دروغگوست. خودِ زندانبانان همدیگر را به خوبی می شناسند....

۰

آتش بر فراز کوه

مردم حبشه می‌گویند که در روزگار قدیم در شهر« آدیس‌آبابا» جوانی بود به نام « آرحا» . این جوانک اصلاَ اهل« کوراج» بود و وقتی از ده به شهر آمده بود به خدمت تاجر...

۰

من نوکر بادنجان نیستم

نوکر بادنجان به کسانی اطلاق می شود که به اقتضای زمان و مکان به سر می برند و در زندگی روزمره ی خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نیستند. عضو حزب باد هستند،...

۰

آب زیر کاه

آب زیر کاه به کسانی اطلاق می شود که زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر پایه مکر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولی سیرتی...

۰

خودمان مقصریم!

«کلیله گفت: آورده‌اند که زاهدی را پادشاهِ روزگار کسوتی فاخر و خلعتی گرانمایه داد. دزدی آن را بر وی بدید، طمع کرد و به وجه ارادت به نزدیک او رفت و گفت: می‌خواهم تا...

۰

پادشاه و وزیر

مصلحت پادشاه عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ. (بقره/ ۲۱۶) ‏  چه بسا چیزی را دوست نمی‌دارید و آن چیز برای شما...

۰

غنیمت شمردن فرصت‌ها

فرصت ها را از دست ندهیم مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به وی گفت: برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی...

۰

حکیم طماع

قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را...

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس