زندگی برزخی و توسل به انبیاء و اولیاء(ع)

ردی بر شبهه وهابیون

قال الله تعالی: و ابتغوا الیه الوسیله۱() و به سوی او وسیله جویید.

توسل و استغاثه به رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(علیه السلام) و اولیاء دین، سنتی دیرینه است که در میان مسلمین صدر اسلام و زمان رسول الله(ص) بوده و ادامه یافته است، حتی آدم ابوالبشر(ع) خود عامل به این سنت که موید از ناحیه حضرت حق (جل جلاله) است، می باشد. در حدیث صحیح نقل شده است: حضرت آدم(ع) چون از میوه آن درخت منهیه خورد، به پیامبر رحمت(ص) توسل پیدا کرد. چون نام پیامبر(ص) را بر روی عرش و غرفه های بهشت و پیشانی فرشتگان دید پرسید: این نام از کیست؟ خداوند فرمود: این نام محمد(ص) فرزندی از فرزندان توست؛ اگر او نبود تو را نمی آفریدم. آدم(ص) عرض کرد: بار خدایا به احترام این فرزند به این پدر ترحم کن. پس ندا آمد ای آدم اگر برای تمام اهل آسمان و زمین، محمد(ص) را به عنوان شفاعت کننده می آوردی، می پذیرفتم۲(). اما وهابیان توسل را فقط در زمان حیات پیامبر(ص) و اولیای الهی جائز می دانند، بعد از رحلت آنان از دنیا توسل به ایشان را حرام می دانند و مرگ را قاطع ارتباط پیامبر(ص) و اولیاء با مسلمین می دانند.

حیات در برزخ:

از مسائل اختلافی بین مسلمین و وهابیت، حیات برزخی است که این خود منشا اختلاف در مسائل دیگر از قبیل استعانت از ارواح اولیاء الهی، استغاثه و توسل و شفاعت بعد از وفاتشان شده است. وهابیون به حیات برزخی ولو برای نبی مکرم(ص) و اولیاء اعتقادی ندارند، از این رو توجه به آنان را مانند توجه به سنگ و چوب بی اثر می دانند و معتقدند ارتباط انبیاء و اولیاء بعد از مرگ، با دنیا قطع می شود.

«ابن باز» مفتی صاحب نام سعودی می گوید: به ضرورت دین و ادله شرعی دانسته شده که رسول خدا(ص) در هر مکانی موجود نیست و فقط جسم او در قبرش در مدینه منوره می باشد، ولی روحش در جایگاه اعلی در بهشت است.۳()

در جای دیگر می گوید: اینکه پیامبر(ص) کسی را که به او سلام می کند، می بیند، اصل و مدرکی ندارد و در آیات و احادیث شاهدی بر آن نیست. همان گونه که پیامبر از احوال دنیا و آنچه در آن می گذرد اطلاع ندارد زیرا میت ارتباطش با دنیا قطع می شود. همچنین نقل شده که «ابن باز» چند سالی در مسجد النبی(ص) امام جماعت بوده و حتی یکبار هم به زیارت نبوی(ص) نرفته و بر این جسارت فخر می کرد، روزی با عصای خود به سوی روضه منوره نبوی(ص) اشاره کرد و گفت: ای محمد(ص) الان عصای من تاثیرش از تو بیشتر است. این خودش نشان از عدم اعتقاد او به حیات پیامبر(ص) بعد از رحلت دارد و گرنه کسی که پیامبر را بعد از رحلت، همانند زمان حیات ایشان بداند هرگز جرات چنین جسارتی را به خود نخواهد داد.

حیات برزخی در آیات قرآن:

از آیات قرآن به وضوح استفاده می شود که مرگ انسان، پایان حیات او نیست بلکه انتقال از حیات دنیایی به حیات برزخی است و فقط مرگ، شکل حیات جدیدی به انسان می دهد، حیاتی که گسترده تر از عالم مادی است که انسان را محصور در بدن و عناصر طبیعت نموده است. خداوند متعال می فرماید: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»۵() مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.

از آیات دیگر استفاده می شود که حیات برزخی فقط اختصاص به شهدا ندارد بلکه شامل پیامبر(ص) و صالحان و کسانی که مطیع دستورات خداوند هستند، نیز می شود. می فرماید: «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا»۶(). هر کس که خدا و رسول را اطاعت کند، ایشان البته با کسانی که خداوند به آنان لطف و عنایت کامل فرموده، یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان خواهند بود و اینان رفیقان نیکویی هستند.

اگر شهدا نزد خداوند زنده اند و روزی می خورند پس هر کس مطیع خدا و رسول باشد (و به دلیل آنکه رسول نیز تابع دستورات الهی و اولین عامل به رسالت خود است شامل خود پیامبر نیز می شود) او نیز با شهدا است. اگر شهدا زنده اند پس پیامبران و اولیاء و صالحان هم زنده اند و حیات برزخی دارند.

شبهه:

اگر کسی اشکال کند که اینها زنده اند در نزد خداوند، ولی فقط در بهشت هستند و از احوال این دنیا اطلاعی ندارند، در جواب می گوییم خداوند متعال در مورد خود می فرماید: «و هو معکم این ما کنتم»۷() و او با شماست هر کجا که هستید و می فرماید: «اینما تولوا فثم وجه الله»۸() هر کجا رو کنید همان جا وجه خداست و می فرماید: «نحن اقرب الیه من حبل الورید»۹() ما از رگ گردن به او نزدیک تریم.

همان طور که نمی توانیم جای مخصوص برای حضرت حق (جل جلاله) در نظر بگیریم و محصور نماییم، پس نباید بگوییم انبیاء و اولیاء و شهدا فقط در بهشت هستند و در جای دیگر نمی توانند حضور یابند.

فراتر از آن همان گونه که خداوند متعال عامل به غیب است «یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور»۱۰() خداوند به خیانت چشم ها و اندیشه های نهانی دل مردم آگاه است.

اولیای الهی که در نزد او هستند و مطیع خداوند و رسولند نیز علم غیب می دانند و پیامبر(ص) نیز بعد از مرگ دارای علم غیب است. ابن مسعود نقل می کند پیامبر(ص) فرمودند: حیات من برای شما خیر است؛ چون شما با من سخن می گویید و من نیز با شما صحبت می کنم و وفاتم برای شما خیر است، چون اعمالتان بر من عرضه می شود و هر آنچه از خیر در اعمال شما مشاهده کنم، خداوند را بر آن ستایش می کنم و هر آنچه از بدی در اعمال شما دیدم، از خداوند برای شما طلب آمرزش می نمایم.۱۱()

و در جای دیگر فرمودند: علم من بعد از مرگم، همانند علم من در حال حیاتم است.۱۲()

ارتباط بین دنیا و برزخ:

از مجموع آیات و روایات این گونه استنباط می شود که ارتباطی بین حیات برزخی با حیات مادی و انسان های زنده برقرار است. به این معنا که وقتی انسان ها در عالم مادی، آنها (برزخیان) را صدا می زنند، می شنوند و اگر از آنها سوال و درخواستی شود به اذن خداوند متعال جواب می دهند. اینک به چند شاهد قرآنی و روایی اشاره می کنیم؛

در قرآن کریم خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «و اسئل من ارسلنا و من قبلک من رسلنا اجعلنا من دون الرحمن الهه یعبدون»۱۳() از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بازپرس که آیا ما جز خدای یکتای مهربان، خدای دیگری را هم معبود مردم قرار دادیم؟

همچنین حضرت حق(جل جلاله) در آیات متعددی بر انبیای گذشته سلام کرده، می فرماید: «سلام علی نوح فی العالمین سلام علی ابراهیم سلام علی موسی و هارون سلام علی آل یاسین سلام علی المرسلین.» اگر ارتباط بین عالم مادی و برزخ نبود، خدای متعال به پیامبرش امر نمی فرمود از پیامبران گذشته (درباره اینکه آیا معبودی غیر از خدای یکتا را برای مردم قرار داده اند) سوال نماید. یا این طور بر انبیای خود درود و سلام نمی فرستاد.

حیات برزخی انبیاء و اولیاء:

در مورد زندگی انبیاء در کتاب های حدیثی اهل سنت، روایاتی وجود دارد که به چند مورد اشاره می کنیم؛

الف) انس بن مالک از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود: انبیاء در قبرهایشان زنده اند و نماز می گزارند.۱۴()

ب) «دارمی» به سندش از «سعید بن عبدالعزیز» نقل می کند که او وقت نماز را به سبب همهمه ای که از قبر پیامبر(ص) می شنید، می شناخت۱۵()

ج) پیامبر(ص) در شب معراج، حضرت موسی(ع) را در قبرش در حالت نماز مشاهده کرد. سپس با موسی(ع) و چند تن از پیامبران به آسمان ها عروج داده شدند. پیامبر اسلام(ص) سایر پیامبران را ملاقات کرده و همگی در بیت المقدس اجتماع نموده و در موقع نماز به پیامبر(ص) اقتدا کردند. «بیهقی» می گوید: نماز پیامبران در آن مقام در اوقات و مکان های مختلف صورت می گیرد که عقل نمی تواند آن را رد کند و روایات آن را ثابت می کند، تمام اینها دال بر حیات پیامبران است.۱۶()

د) امام علی(ع) فرمود: عربی بیابانی کنار قبر پیامبر آمد و عرض کرد ای رسول خدا(ص) برایم استغفار کن. از داخل قبر سه بار صدا آمد: خداوند تو را آمرزید.۱۷()

جواز توسل و استغاثه:

حال که ثابت شد حیات و ممات رسول خدا(ص) یکی است و مسلمان می تواند با رسول گرامی اسلام ارتباط برقرار نماید و از فیوضات آن بزرگوار بهره مند شود پس چه اشکالی دارد همانند فرزندان حضرت یعقوب(ع) که به پدرشان توسل و استغاثه نمودند: «یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا»۱۸() ای پدر بر تقصیرات ما از خدا آمرزش طلب، ما نیز بر رسول خدا(ص) توسل پیدا کرده و از خداوند طلب استغفار نماییم و از رسول(ص) استغاثه نماییم تا بر ایمان استغفار نماید. چنانچه در قرآن کریم آمده است «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاووک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توبا رحیما۱۹(). اگر کسانی که به خود ستم کردند (معصیت خدا را انجام دادند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر(ص) هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان(ص)می یافتند.

در می یابیم که ارجاع گنهکاران به پیامبر(ص) مسئله طلب استغفار و توسل بوده و پر واضح است که بعد از رحلت پیامبر(ص) نیز گنهکار وجود داشته و نیاز به طلب استغفار از پیامبر(ص) یا ولی ای از اولیا الهی وجود دارد، لذا بعد از وفات پیامبر(ص) به زیارت قبر ایشان رفتن و ایشان را واسطه قرار دادن امری کاملا پسندیده و مستحب است.

شبهه دیگر:

اگر کسی بگوید در قرآن کریم آمده است که خداوند پیامبرش را خطاب می کند: «انک لا تسمع الموتی و لا تسمع الصم الدعا اذا و لوا مدبرین»۲۰() به یقین تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نمی توانی ناشنوایان را هنگامی که روی بر می گردانند و پشت می کنند فراخوانی. این آیه به سیاق و دلالت آیه بعدی، اصلا منظورش مرگ واقعی انسان نیست بلکه منظور، دلمردگی و گمراهی است. افراد گمراه کسانی هستند که تمام راه های حقیقت را بر روی خود بسته اند. قلب هایشان مرده، گوش هایشان کر، چشم هایشان نابیناست و اگر تمام انبیاء و اولیاء بسیج شوند برای کسی که چشم او حق را نمی بیند، گوش های او حق را نمی شنود و قلب او از ادراک حقیقت باز ایستاده، باز هم تاثیری نمی کند. گویا او مرده متحرکی است که در تاریکی معصیت فرو رفته است.۲۱()

نتیجه بحث:

از وهابیون سوال می کنیم اگر رسول خدا(ص) سخن ما را نمی شنود، پس چطور در نمازهایتان بر آن حضرت سلام می فرستید؟ «السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته.» آیا به کسی که چیزی درک نمی کند (نعوذ با لله) سلام و درود می فرستید. در مورد این آیه چه می گویید «ان الله و ملائکه یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنو صلوا علیه و سلموا تسلیما»۲۲() همانا خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و به طور کامل تسلیم فرمان او باشید.

آیا به این آیه شریفه بعد از رحلت رسول خدا(ص) ایمان دارید؟ یا نه! خداوند و مومنان درود و رحمت را بر چه کسی می فرستند؟ به کسی که (نعوذ بالله) چیزی از این سلام و درود درک نمی کند، یا این آیه را نفی می کنید؟

پس سخن «ابن باز» که می گویید شاهدی و احادیثی بر اینکه پیامبر(ص) جواب سلام کننده را می دهد وجود ندارد و ارتباط پیامبر(ص) با عالم دنیا قطع است و از آنچه در دنیا می گذرد اطلاع ندارد، سخنی باطل، سخیف و بی ریشه است.

سید عیسی موسوی

کارشناس فقه و معارف اسلامی

پی نوشتها:

۱- سوره مائده، آیه۳۵

۲- فتنه الوهابیه، به نقل از صحاح

۳- مجموع فتاوای ابن باز، ج۱، ص۴۰۸

۴- مجموع فتاوای ابن باز، ج۲، ص۷۶۵

۵- سوره آل عمران، آیه۱۶۹

۶- سوره نساء، آیه۶۹

۷- سوره حدید، آیه۴

۸- سوره بقره، آیه۱۱۵

۹- سوره ق، آیه۱۶

۱۰- سوره غافر، آیه۱۹

۱۱- طرح التقریب فی شرح التقریب، ص۲۹۷

۱۲- کنز العمال، ج۱، ص۵۰۷

۱۳- سوره زمر، آیه۴۵

۱۴- فیض القدیر، ج۳، ص۱۸۴

۱۵- سنن دارمی، ج۱، ص۵۶

۱۶- المقالات السنیه، ص۱۱۴

۱۷- کنزالعمال، ج۱، ص۵۰۶

۱۸- سوره یوسف، آیه۹۷

۱۹- سوره نساء، آیه۶۴

۲۰- سوره نمل، آیه۸۰

۲۱- تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۴۰

۲۲- سوره احزاب، آیه۵۶

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس