یکی از مهم ترین عواملی که چهره دین را مخدوش می سازد، فتنه ها و جنگ های مذهبی است؛ چرا که آثار مثبت و وحدت آفرین دین را از میان برداشته و به جای تضمین سعادت دو سرا، بدبختی و شقاوت دو جهان را به همراه دارد. در طول تاریخ مستکبران و شیاطین با بهره گیری از سادگی مومنان با ایجاد فتنه ها و جنگ های مذهبی بر آن بودند تا قدرت استبدادی خود را تثبیت کنند و با ایجاد شکاف و تفرقه در میان امت ها اجازه ندهند تا قدرت مردمی و ایمانی در مسیر درست سازندگی قرار گیرد و بساط ظلم مستکبران را بر چیند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا راهکارهای قرآنی مقابله با فتنه ها و جنگ های مذهبی را بیان کند. امید که با پیروی مومنان از این راهکارها ضمن مقابله با توطئه ها مستکبران و دفع آن، زمینه بسیج نیروهای امت برای مقابله با مستکبران و شیاطین جهانی فراهم آید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فتنه های مذهبی، ابزار شیاطین مستکبر

دین به معنای مجموعه ای از بینش ها، باورها، نگرش ها و آموزه های شناختی و دستوری بر آن است تا زندگی بهتری را به انسان در دنیا نشان دهد و مردمان را برای سعادتی فراتر، پایاتر، ماناتر و زیباتر آماده کند. از این رو، دین می بایست مهم ترین عامل همگرایی، وحدت، انسجام، تعاون، همکاری، عدالت و احسان باشد؛ چرا که این ها مهم ترین و ابتدایی ترین عوامل ایجادی چنان سعادتی است. بنابراین، هر گاه دین نتواند مجموعه اخیر را فراهم آورد در حقیقت ناتوان از ایجاد سعادت خواهد بود و به عنوان یک امر منفی می بایست از زندگی بشر حذف شود؛ چنان که بسیاری از امور هنگامی که در زندگی بشر وارد شده تا هدفی را برآورده سازد ولی از ایجاد مسئولیت خود بر نیامده از زندگی بشر حذف شده است.

بشر در طول تاریخ همواره با آزمون های بسیار سخت و پیچیده ، نظریه های سعادت را می آزماید و در صورت شکست در آزمون آن را کنار می گذارد. نظریه های مارکسیستی در سده های اخیر از جمله نظریه هایی بود که در آزمون های سخت، نشان داد که نمی تواند سعادت آفرین باشد. هم چنین نظریه های فاشیستی هیتلر و موسولینی نیز نشان داد که جز جنگ و خون ریزی نمی تواند سعادت ملتی را موجب شود چه رسد که سعادت بشریت را موجب شده و آن را تضمین کند.

در این میان، دین نیز مانند یکی از مکاتب فکری با ارایه نظریه هایی در همه ابعاد زندگی بر آن است تا چنین چیزی را نه تنها در دنیا بلکه برای آخرت انسان فراهم آورد. البته دین اسلام که در قالب شرایع گوناگون از آدم(ع) تا خاتم(ع) ارایه شده، یک مکتب الهی است که خاستگاه آن وحی است. این مجموعه وحیانی خود داعی آن را دارد که می تواند سعادت دو جهان آدمی را با همه مولفه های آن به ویژه آرامش و آسایش ابدی را موجب شود.

اما چنان که قرآن گزارش می کند در طول تاریخ حیات اسلام از آغاز تاکنون، دو عامل هواهای نفسانی درونی انسان و وسوسه های بیرون شیاطین، اجازه نداده است تا اسلام چنان که باید و شاید در شیوه و سبک زندگی بشر وارد شود بلکه همواره به شکل کژدار و مریض بخشی از آن نادیده گرفته شده است. از همین رو، نتوانسته است تا به فلسفه و هدف وجودی خود دست یابد.

البته ناگفته نماند که گرایش اکثریت مردم به دین اسلام در قالب پذیرش شرایع مسیحی، یهودی و مانند آن، نشان می دهد که اسلام همواره به عنوان دین قابل قبول از سوی همه اقوام و نژادهای بشری در سرتاسر جهان مورد احترام و تکریم بوده است. از این روست که اسلام دین نژادی و قومی و فرهنگی و جغرافیایی نیست بلکه فراتر از همه آن ها قرار می گیرد، در حالی که دیگر مجموعه های موجود به شدت از وابستگی نژادی، زبانی و قومی و جغرافیایی رنج می برند هر چند که ممکن است یک اکثریت بزرگی را تشکیل دهند که از آن جمله می توان به بودایی و هندویی اشاره کرد.

اسلام به عنوان یک دین وحیانی مطابق فطرت و عقلانیت(روم، آیه ۳۰) همواره بر آن بوده تا در چارچوب عدالت بلکه حتی احسان نظمی را در جان و جهان ایجاد کند که سعادت را در همین دنیا تحقق بخشد؛ اما از آن جایی که همواره مستکبران و شیاطین از آب گل آلوده بی نظمی و بی عدالتی ماهی می گرفتند، اجازه نمی دادند که بشریت در این چارچوب حرکت کند. آنان با بهره گیری از هر وسیله ای که ایشان را به هدف تفرقه و سلطه نزدیک می کند، کوشیدند تا بشریت نتواند اسلام را چنان که هست در زندگی خود به کار گیرد.

خداوند آیات قرآنی راهکارهای سلطه شیاطین مستکبر بر بشریت را بیان می کند. از جمله این راه های شیطانی به این نکته اشاره می کند که آنان همواره با فتنه افکنی در میان مومنان بر آن هستند تا قدرت ایشان بسیج و ساماندهی علیه آنان نشود بلکه با ایجاد تفرقه سلطه خود را افزایش دهند. خداوند در آیه ۴ سوره قصص روشن می کند که سیاست شیطانی فرعون مستکبر این بوده که مردمان را به گروه های فکری و نژادی و مذهبی و مانند آن دسته بندی کند؛ چرا که حزب سازی و جناح سازی به مستکبران این اجازه را می دهد تا بتوانند با بهره گیری از اختلاف موجود میان احزاب و جناح ها قدرت خود را تثبیت یا افزایش دهند.

نکته کلیدی در این میان آن است که هر گروه و حزبی بر این باور است که از نظر اهداف و یا روش ها از گروه و حزب دیگر بهتر است و راهکارهای آنان بهتر از گروه و حزب دیگر است. این خودپسندی در باورها و خودرایی موجب می شود که جز به موفقیت روش و هدف خود نیاندیشند و همه قدرت و ثروت را برای موفقیت حزبی خود به کار گیرند. از این روست که تفکرات حزبی نوعی هیجان های کاذب و حماسه های دروغینی را در هواداران و پیروان ایجاد می کند که شادی فرح انگیز کاذب از نمادهای آن است. خداوند بارها به انسان گوشزد می کند که تفکرات حزبی انسان را از حقیقت گرایی و حقیقت جویی باز می دارد و دلبستگی های حزبی موجب می شود تا اشخاص در موفقیت های فرح و شادی کاذبی داشته باشند که هیچ سود حقیقی در آن نیست و بلکه موجب تشدید تنش ها و افزایش جدایی ها و تفرقه ها میان امت واحد می شود.(روم، آیه ۳۲)

از نظر قرآن یکی از مهم ترین عوامل فتنه های مذهبی در یک امت آن است که افراد امت به گروه های مذهبی تقسیم شده و هر گروه و مذهبی برای موفقیت مذهب و روش خود بکوشد و در این راه موفقیت های خود را چنان هیجانی و حماسی به نمایش گذارد که گروه و مذهب دیگر در واکنش عصبی رفتاری مشابه یا بدتر از خود بروز دهد. چنین رویه ای موجب می شود که جنگ و فتنه مذهبی در یک امت افزایش و تشدید شود و روز به روز از قدرت امت کاسته و بر قدرت و جلال دشمنان و نااهلان افزوده شود.(همان و ایات دیگر)

شیاطین مستکبر و ستمگر با بهره گیری از علاقات مردم نسبت به مذهب و گرایشهای مذهبی بر آن هستند تا از آن استفاده کنند و بر قدرت خود بیافزایند و یا قدرت مومنان عدالت خواه و ستم ستیز را محدود یا کاهش دهند. آنان با استفاده از ابزار مذاهب و تحریکات مذهبی بر آن هستند تا پیروان مذاهب را به جان هم اندازند. ایجاد حسادت با برتر شماری گروهی بر گروه دیگر یا مذهب بر مذهب دیگر بر آن هستند تا تخم کینه ها و کدورت ها را در دل مومنان بکارند و اجازه همگرایی، انسجام و اتحاد به ایشان ندهد.

البته تفاوت های شرایع و مذاهب در امت اسلام، به جای آن که عاملی برای مسارعت و سبقت در کارهای خیر شود تا هر گروه و مذهبی بخواهد بهترین و برترین های اخلاقی را به جا آورد، خود عاملی برای تشدید درگیری ها و افزایش حسادت با تحریکات دشمنان درونی و بیرونی شده و می شود. خداوند گزارش می کند که چگونه میان شرایع یهودی و مسیحی چنین حالتی پدیدار شده و به گونه ای که هر یک دیگری را به کفر و باطل بودن متهم کرده و به جنگ علیه دیگری بر می خاستند. ادعای این که پیروان شریعت یهودی و یا مسیحی چیزی از حق را با خود ندارند مهم ترین عامل درگیری های مذهبی در میان شرایع اسلامی بوده است.(بقره، آیات ۱۱۳ و ۱۷۶ و ۲۱۳)

همین زمینه بروز اختلاف در میان مذاهب شریعت اسلامی وجود دارد و دشمن مستکبر از این زمینه برای ایجاد تفرقه بهره می برد تا به قدرت و شوکت خود بیافزایند و سلطه خویش را بر کشورهای اسلامی گسترش دهند.

راهکارهای قرآنی برای مقابله با فتنه های مذهبی

از نظر قرآن، همه امت اسلام از شرایع مسیحی و یهودی و صائبی و مانند آن می بایست تحت پرچم مقدس توحید گرد آیند که محور اصلی دین اسلام است.(آل عمران، آیه ۶۴) بنابراین اتحاد در میان پیروان یک شریعت به طریق اولویت لازم و بایسته است ؛ چرا که مشترکات بیش تری در میان آنان وجود دارد. این بدان معناست که نمی بایست هرگز اصول را فدای فروع نمایند. پس اگر عوامل اصلی اشتراک در میان امت همان اصل دین است، تاکید بر فروعات برای تفرقه افکنی نمی تواند جز حرکت شیطانی باشد.

از نظر قرآن هر گونه تحریکات و حرکت های تفرقه افکنانه باطل و حرام است و بدتر از آن این که اگر عوامل این حرکت ها اموری غیر اصیلی و امور فرعی باشد، بسیار زشت تر و بدتر خواهد بود. مسلمانان می بایست همواره بر اصول دین که همان قرآن، پیامبر(ص)، شهادتین، معاد و قبله واحد و نماز و حج و مانند آن است تاکید کنند.

از قرآن، اتحاد میان امت کلیدی ترین مساله است که می بایست در چارچوب اصولی چون توحید و مانند آن سامان یابد و هر گونه تفرقه جویی و همراهی با آن گناهی بس بزرگ است. خداوند حتی به پیامبر(ص) دستور می دهد که از هر گونه همراهی با گروه های مذهبی اجتناب کند؛ زیرا این ها بر خلاف آموزه های وحیانی رفتار می کنند و پیامبر(ص) هیچ مسئولیتی در قبال آنان نداشته بلکه می بایست از آنان پرهیز کند تا ایشان بدانند که مسیر تفرقه هرگز مسیر دین اسلام نیست و اگر دست از این گونه رفتارها بر ندارند در دنیا و آخرت به عذاب الهی دچار خواهند شد.(انعام، آیه ۱۵۲)

از نظر قرآن در جایی که آموزه های وحیانی برای حل و فصل امور وجود دارد و می توان با مراجعه به آن مشکلات را حل و فصل کرد، ایجاد اختلاف جز رفتاری خارج از دین نخواهد بود. خداوند در آیه ۱۱۳ سوره بقره می فرماید که با وجود تورات و انجیل که راه گشای حلّ اختلاف های دینی میان یهود و نصاراست، ایجاد فتنه ها و جنگ های مذهبی نمی تواند امری اسلامی و الهی باشد بلکه باید ریشه و خاستگاه آن را حسادت شیطانی و وسوسه های ابلیسی دانست.

جالب تر این که بسیاری از گروها و احزاب و مذاهب زمانی به اختلافات دامن می زنند که همه چیز روشن و صریح بیان شده است ولی برخی با بهره گیری از متشابهات می کوشند تا به اختلافات دامن بزنند و تفرقه را در میان مردم نهادینه سازند.(آل عمران، آیات ۷ و ۱۹ و ۱۰۵ ؛ بینه، آیه ۴)

دشمنان در ایجاد فتنه به تحقیق و پژوهش های کامل نسبت به دین نیازمند هستند. از این روست که دانشگاه های آنان روی اسلام متمرکز می شوند تا ببیند که نقاط ضعف اسلام و مسلمانان چیست؟ از آن جایی که در خود آیات قرآنی فتور و کژی و ناروایی نمی یابند یا به آیات متشابه چنگ می زنند که با ایات محکم قابل تفسیر است یا آن که تمام هم و غم خود را متمرکز بر نقاط ضعف مسلمانان می کنند. از این روست که مردم شناسی یک علم پیشرفته در میان مستکبران تبدیل شده است تا بتوانند میان امت تفرقه ایجاد کنند. در زمان پیامبر(ص) میان انصار و مهاجران و گاه دیگر میان انصار از اوس و خزرج اختلاف افکندند تا این گونه بر جامعه اسلامی مدینه مسلط شوند و حکومت جاهلی خود را بازسازی کنند.

خداوند در آیاتی از جمله ۹۹ تا ۱۰۳ سوره آل عمران به مومنان و مسلمانان هشدار می دهد که مواظب توطئه های تفرقه افکنانه دشمنان باشند؛ زیرا آنان بر آن هستند تا با ایجاد اختلاف دیرینه دوباره سلطه خود را باز پس گیرند. آموزه های قرآنی ایمان و بازگشت به خداوند را تنها راه مقابله با این توطئه ها می داند و از امت می خواهد تا مراقب باشند و از عنایت خاص الهی برخوردار شوند.

از نظر قرآن اگر امت بخواهد از همه آثار تفرقه یعنی انحراف از حق و عدالت (بقره، آیه ۱۷۶)، ذلت و خواری(بقره، آیات ۸۳ تا ۸۵)، سستی و ضعف در برابر دشمن(انفال، آیات ۴۵ و ۴۶)، جنگ و خونریزی داخلی و خارجی(بقره، آیه ۲۵۳؛ آل عمران، آیه ۱۰۳) ، شکست (آل عمران، آیه ۱۵۲)، گمراهی(انعام،آیه ۱۵۳) و بی شوکتی و اقتدار(انفال، ایه ۴۶) در امان باشند می بایست از هر گونه فتنه مذهبی و جنگ داخلی اجتناب کنند و با تمسک به اصول دین اجازه ندهند که دشمنان با تاکید بر فروع دین و یا مسائل بی اهمیت و درجه دوم، ایشان را به سوی جنگ و فتنه هدایت کند.

خداوند برای جلوگیری از هر گونه جنگ و فتنه مذهبی به مسلمانان فرمان می دهد که از هر گونه اهانت به مقدسات دیگران خودداری کنند؛(انعام، آیه ۱۰۸) چرا اهانت به مقدسات دیگران، مقابله به مثل را به همراه خواهد داشت و آنان نیز به مقدسات شما توهین می کنند.

حتی خداوند می فرماید که اگر آنان به مقدسات شما توهین کردند نمی بایست شما به مقدسات آنان توهین کنند و به حکم مقابله به مثل عمل کنید؛ چرا که آنان از روی حماقت و جهالت چنین می کنند و اگر شما همان رویه را در پیش گیرید فرقی میان شما که اهل اسلام و اخلاق هستید با آنان نخواهد بود. از این روست که می فرماید که اگر آنان هر کار زشت و بدی کردند و یا گفتند شما برای حفظ شخصیت و احترام خود با آنان هم کلام نشوید، بلکه از آنان با صلح و صفا جدا شوید و با کرامت از برابر کارهای بد آنان بگذرید و با احسان و نیکویی نشان دهید که اسلام چگونه اخلاق خوب را به شخص می آموزد و اجازه تعرض نمی دهد حتی اگر زشت گویی و بدکاری کردند. بنابراین ، اصل مقابله به مثل در همه جا به کار نمی رود.(فرقان، آیات ۶۳ و ۷۲)

از نظر اسلام اگر کسی از روی جهالت نبش قبر مومنی کرد نمی بایست مقابله به مثل کرد و به مقدسات آنان توهین کرد تا گستاخ شده و اهانت را افزایش دهد بلکه می بایست به گونه ای عمل کرد که خود از کرده اش پیشمان شود. گاه حتی لازم است به گونه ای عمل شود که دشمن از رفتار ما سوء استفاده نکند. پس اگر سخن و یا کلماتی را به کار می بریم که از نظر ما خوب و مقدس و درست است ولی دشمن از آن سوء استفاده می کند می بایست از آن کلمات دست برداشت.(بقره، ایه ۱۰۴) از همین روست که برخی از عالمان اسلامی فتوا می دهند که از هر گونه لعن علنی خودداری کنید چرا که چنین رویه ای موجب گستاخی دشمن شده و یا تفرقه را در میان امت موجب می شود. پس برای ایجاد وحدت و اتحاد و انسجام می بایست تعاون و همکاری را در کارهای خیر به ویژه اصول دین افزایش داد تا این گونه با بهره گیری از تقوا به سعادت جمعی در سایه اسلام رسید. این که در آیات قرآنی بر تقوا تاکید شده است به این معناست که انسان می بایست از هر چیزی که انسان را از اصول دین دور می کند و اجازه می دهد که توحید و اسلام و قبله و پیامبر(ص) تضعیف شود و جامعه اسلامی زیر سلطه بیگانگان و کافران رود، خودداری کرد. پس این که خداوند می فرماید: بر کارهای نیک و تقوا با هم تعاون و همکاری کنید(مائده، آیه ۲) به این معناست که نسبت به هر کار با اهمیت در کنار هم باشید و هر گز کاری نکنید که موجب تفرقه و جدایی شما شود. پس باید همه چیز را برای اصول بسیج کرد و اجازه نداد که کارهای خرد و بی اهمیت و یا مسایل بی ارزش و پیش پا افتاده در فروعات ما را از هدف اصیل یعنی توحید در کلمه و کلمه توحید دور کند.

بی گمان در شرایط امروز دنیا به راهکارهای قرآنی وحدت آفرین نیاز است و می بایست به دور از هر گونه حزب گرایی و مذهب گرایی افراطی که اصول را مخدوش می سازد به سمت وحدت برویم و اجازه سلطه بیگانگان و کافران بر امت اسلام را ندهیم. البته آن چه بیان شد تنها گوشه ای از راهکارهای قرآنی برای مقابله با فتنه مذهبی است ولی این اصول اگر رعایت شود بسیاری از مسایل ما حل خواهد شد و مشکلاتی که اکنون سرتاسر جهان اسلام را فرا گرفته و خون های بی گناهان از مسلمانان در گوشه ای از آن بر زمین ریخته می شود، ریخته نمی شد و مردم در کمال اتحاد و وحدت به سوی تمدن بزرگ اسلامی و سعادت دنیا و آخرت گام بر می داشتند.

خلیل منصوری