هجرت اندیشه اعتدالی

بگذارید هر آنچه را که غرب از علوم دارد فرزندان ما نیز داشته باشند اما به فرزندان مان اجازه دهیم که مذهب خود را هم داشته باشند
اجرای مراسم عبادی نماز برای مسعود کاچماز ـ یک معلم مسلمان ترکیه ای ـ در پاکستان آسان نیست. او برای انجام این کار یک مسجدی که نزدیک منزلش بود را امتحان کرد اما در طبقه همکف آن پرچم دانمارک و اسرائیل بر روی زمین نقاشی شده بود تا مردمی که از آنجا عبور می کنند از روی این پرچم ها بگذرند. مسجدی که او نزدیک آن کار می کند به کاچماز هشدار داده بود که دیگر با کراوات هرگز بازنگردد. پاکستانی ها بر این باورند که او مسلمان نیست چرا که ریش در صورت ندارد. کاچماز می گوید: « بزن، ببند و بکش؛ این سوءبرداشتی از اسلام است.» اما این نگرش در پاکستان متداول است؛ جایی که مدارس آن با پول های عربستان تغذیه می شود و ریشه آن هم به دهه ۱۹۸۰ بازمی گردد. همین موجب گسترش اسلام رادیکال در تمام بخش های جامعه این کشور فقیر شده است. با نرخ سواد ۵۰ درصد و سیستم مدارس عمومی در حال نابودی، این کشور به ویژه آسیب پذیر است.

آقای کاچماز جزء گروه تحصیلکردگان ترکیه ای است که با رویکرد کاملا متفاوتی از اسلام به پاکستان گام گذاشته اند. رویکرد آنها میانه روانه و انعطاف پذیر بوده و در عین حالی که از غرب متمایز است اما به راحتی همزیستی مسالمت آمیزی با آن دارد. کاچماز و گروهش این رویکرد میانه روانه را در مدارس پاکستان ترویج می کنند؛ رویکردی که اکنون در بیش از ۸۰ کشور ـ اعم از مسلمان و مسیحی ـ برقرار شده است.

تلاش های این گروه ترکیه ای در کشور هسته ای پاکستان که ثبات و آسیب پذیری اش در برابر بنیادگرایی دغدغه خاطر اصلی سیاست خارجی آمریکا شده است بسیار مهم است. مناطق قبیله ای این کشور به مثابه پایگاهی برای طالبان و القاعده است و مبارزه با بنیادگرایی غالبا متکی به جوانان و آموزش هایی است که آنها دریافت می کنند اما در حال حاضر آن گونه آموزش بسیار ضعیف است. پاکستانی های فقیر از استطاعت مالی برای فرستادن فرزندان خود به مدارس دولتی برخوردار نیستند؛ مدارسی که هر چند رایگان است اما برای کتاب ها و اونیفورم ها باید مبالغی پرداخت شود. برخی فرزندان خود را به مدارس و حوزه های مذهبی می فرستند که در آن همچون سازمان های خیریه ای، غذا و پوشش رایگان است. بسیاری هستند که تدریس می کنند اما شیوه تدریس برخی دیگر آموزش رادیکال است. در عین حال، طبقه متوسط در حال ظهور مدارس دولتی ـ که هرج و مرج گونه بوده و به لحاظ مالی در فقر و فلاکت هستند ـ را رد می کند و از مجموعه ای از مدارس خصوصی جدید استفاده می کند.

مدارس ترکیه ای که از یک دهه پیش افتتاح شده و در حال حاضر در هفت شهر پاکستان گسترده شده اند، نمی توانند این کشور را به تنهایی تغییر دهند اما در عوض رویکردی جایگزین را ارائه می دهند که می تواند به کاهش تاثیر افراط گرایان اسلامی کمک کند. این گروه معلمان ترکیه ای یک فهرست مجهز دروس غربی را به زبان انگلیسی تدریس می کنند؛ از ریاضی و علوم گرفته تا ادبیات انگلیسی و شکسپیر. آنها دروس مذهبی را فراتر از آنچه که در کلاس مطالعات اسلامی ارائه می شود و از سوی دولت اجباری است تدریس نمی کنند. به هر روی، بر خلاف مدارس خصوصی به سبک انگلستان، این معلمان اسلام را در خوابگاه های خود، جایی که معلمان مثال هایی در مورد سبک زندگی و عبادت ارائه می دهند، ترغیب و تشویق می کنند.

ارماک آیتاو ـ یک ترک که در یکی از این مدارس جدید کار می کند ـ می گوید: «بگذارید هر آنچه را که غرب از علوم دارد فرزندان ما نیز داشته باشند اما به فرزندان مان اجازه دهیم که مذهب خود را هم داشته باشند.» این رویکرد خواسته والدین پاکستانی است که دوست دارند فرزندان شان ظرفیت رقابت با غرب را داشته باشند اما بدون اینکه هویت خود را به غرب ببازند. الله داد نیازی ـ یک استاد بازنشسته زبان اردو در کویته ـ می گوید: « مدارس خصوصی نمی توانند از فرزندان ما مسلمانان خوبی بسازند. مدارس مذهبی نمی توانند آموزش مدرن به فرزندان مان بیاموزند. اما مدارس ترکی هر دو را انجام می دهند.» این مدل، ایده ای است از « فتح الله گولن » دانشمند اسلامی ترک؛ یک واعظ با میلیون ها هوادار در ترکیه. آقای گولن برخاسته از سنت « صوفیسم » یا صوفی گری اسلامی است. او پس از اینکه با مسوولان سکولار ترک به اختلاف برخورد، از سال ۲۰۰۰ تاکنون دوران تبعید را در ایالات متحده می گذراند.

ارماک آیتاو می گوید: «ایده آقای گولن این است که مذهب بدون علم به رادیکالیسم می گراید و علم بدون مذهب کور بوده و جهان را با خطر مواجه می سازد.» این مدارس فلسفه صوفی ترکی را به مرحله عمل آورده اند که طی قرن گذشته پس از اینکه آتاتورک خلافت اسلامی را در دهه ۱۹۲۰ کنار زد، جدیدترین رویکرد و شکل مدرن خود را یافت. پاسخ متفکران اسلامی نیز تلاش برای تلفیق علوم غربی با باور و عقیده ای بود که خود از آن دفاع می کردند. در دهه ۱۹۵۰، زمانی که متفکران اسلامی عرب مثل سید قطب به شدت غرب را نفی می کردند، ترک هایی همچون سعید نورسی در پی راهی برای همزیستی مسالمت آمیز با غرب بودند. در کراچی، شهری که کشمکش های خاص خود را با رادیکالیسم دارد ـ دانیل پرل گزارشگر آمریکایی در آنجا کشته شد و گفته می شود مدرسه مذهبی و معروف Binori پناهگاه اسامه بن لادن است ـ این دو رویکرد به طور روزمره با هم در تضادند. مدرسه ترک در یک محله فقیرنشین در جنوب شهر واقع است، جایی که ساکنان آن عمدتا پشتون هستند و پشتون ها نیز یک گروه قومی ـ قبیله ای قوی هستند که اقلیت فقیر آن جزء آسیب پذیرترین ها در برابر رادیکالیسم بوده اند. کاچماز، که ۱۰ ماه پیش مدیر این مدرسه بود، در همان لحظه شروع به کار دچار مشکل شد. افراد محلی نسبت به ترک ها سوء ظن داشتند؛ ترک هایی که با کراوات های خود و صورت های سفید اصلاح کرده بیشتر شبیه معلمانی از قلب آمریکا به نظر می آمدند .

علی شوکت، معاون مدرسه که یک پاکستانی است می گوید: « آنها [مردم پاکستان] چندین بار از من پرسیدند: آیا آنها [ترک ها] مسلمان هستند؟ آیا آنها نماز می خوانند؟ آیا در شب هنگام به استعمال نوشیدنی های غیراسلامی می پردازند؟» در نزدیکی ورودی مدرسه محل جمع آوری زباله بود که محل تجمع حیوانات نیز شده بود و کاچماز از رهبر مذهبی محلی درخواست کرده بود که مردم را بسیج کند تا زباله های خود را نزدیک مدرسه خالی نکنند اما فایده ای نداشت. کاچماز که از این کار به غضب آمده بود یک حدیث بر دیوار بیرونی مدرسه نوشت که: « نظافت از ایمان است ». وقتی او نماز خود را در مسجد به اتمام رساند دو مرد جوان او را تا بیرون مسجد دنبال کردند و به او هشدار دادند که دیگر با کراوات حق بازگشت به مسجد ندارد چرا که پوششی غیراسلامی است. کاچماز در پاسخ آنان گفت: «آیه ای در قرآن به من نشان دهید که کراوات را ممنوع کرده باشد.» کاچماز به آن مردان در حالی که عینک بر چشم داشتند چنین گفت: «به لحاظ قرآنی هیچ تفاوتی میان کراوات و عینک نیست.»

عبدالباری مسلمان ۳۱ ساله که از خانواده ای مذهبی است و در فقدان پدرش هفت خواهر و برادر قد و نیم قد خود را بزرگ کرد تصمیم گرفت که به یکی از برادرانش سواد بیاموزد لذا او را در مدرسه ترک نام نویسی کرد. عبدالباری در مورد ترک ها می گوید: « آنها کاملا مخالف افراط گرایی هستند. ترک ها مسلمانان درستی هستند. آنها از برادر من یک مسلمان درست و حسابی می سازند. برادرم نیز با مردم با عدالت و خرد رفتار می کند و نه با عدم تساهل.»

مطیع الله ایل یکی از اندیشمندان مذهبی در کویته که از دانشگاه مدینه در عربستان فارغ التحصیل شد، می گوید یکی از ریشه های مشکلات دنیای اسلام همانا بی سوادی است. در بلوچستان نرخ سواد کمتر از ۱۰ درصد است و تقریبا نیمی از فرزندان این منطقه در مدرسه مذهبی حضور می یابند. مطیع الله ایل می گوید: « پزشکان و وکلا همیشه باید مدارک خود را نشان دهند اما زمانی که نوبت به یک روحانی می رسد هیچ کس از مدرک او نمی پرسد. آنها هیچ سوادی ندارند اما تأثیر گذار هستند.»

یکی از مدیران ترک در یکی از مدارس می گوید: بسیاری از مردم قرآن را از حفظ دارند اما معنای آن را نمی فهمند. کاچماز نیز موافق است: «اینکه چگونه قرآن را تفسیر کنیم کاملا متکی به دانش ماست.»

آقای گولن در سال ۲۰۰۴ در مصاحبه ای می گوید: « در کشورهایی که مسلمانان در آن می زیند، برخی رهبران مذهبی و مسلمانان نابالغ هیچ سلاح دیگری غیر از تفسیر بنیادگرایانه از اسلام در دست ندارند. آنها از این تفسیر استفاده می کنند تا افراد دیگر را نیز در مبارزه خود به نفع اهداف خود به کار گیرند». برخی ترک ها معتقدند که گولن از مدارس برای بسط ایده سیاسی خود استفاده می کند. حتی «مراد بلگه» یکی از اندیشمندان ترک که تجربیاتی از جنبش گولن داشت می گوید: «گولن صادقانه بر این باور است که از سوی خدا برگزیده شده است» و کاچماز پیروان او را نیز به عنوان «مهدوی های مسلمان» که در حال آماده سازی نخبگان برای اداره کشور هستند توصیف کرد.

اما از آنجا که اسلام گرایان رادیکال سعی در بازتأسیس خلافت اسلامی قرن هفتمی دارند و مسلمانان میانه رو همچون اخوان المسلمین از دموکراسی سکولار برای رسیدن به هدف خود مبنی بر دولت اسلامی استفاده می کنند اما گولن ملی گرایی است که می گوید چیزی بیش از یک دموکراسی سکولار نمی خواهد؛ دموکراسی ای که شهروندان برای عبادت آزادند. این ادعایی است که ترک های سکولار بسیار به آن تردید دارند.

البته این مدارس در کشورهای مسیحی مثل روسیه نیز فعال هستند ـ و تنها برای مسلمانان نیست ـ و یکی از اهداف اعلام شده آنها ارتقای درک درون مذهبی است. آقای گولن حتی با پاپ پیشین (پاپ ژان پل سوم) و نیز رهبران یهودی و ارتدوکس مسیحی دیدار کرده است و معلمان مدارس می گویند که بر تکثرگرایی فرهنگی و ارزش های جهانی تاکید می ورزند. کاچماز می گوید: تمام ما انسان هستیم. در اسلام وجود هر انسان بسیار مهم است. جامعه پاکستان به سرعت در حال دگرگونی است و بسیاری از پاکستانی ها به اهمیت تحصیل و آموزش پی برده اند. حتی والدین پاکستانی نیز از رویکردهای خشک احزاب سیاسی اسلامی خسته شده اند. برخی پاکستانی ها بر این باورند که آمریکا یا غرب همیشه پشت مشکلات کشورشان بوده و مسوول آن هستند در حالی که واقعیت این است که مشکل از درون این جامعه است .

منبع: نیویورک تایمز

ترجمه:محمدحسین باقی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس