عرفان و جهان امروز

عرفان و توجه بشر به سوی غیب، موضوعی باطنی و فطری است و انسان ذاتا به نیروی ماورای ماده و مافوق بشری معتقد است که فیوضات خویش را همواره از ورای عالم ماده بر آدمی ارزانی می دارد و در شدائد و سختی ها یار و حامی اوست (این طرز تفکر مربوط به عموم ابنای بشر بوده که از حد توتم و تابو گذشته و به شناخت و ستایش حقیقت الحقایق نایل آمده است)؛ در این میان ملل شرق بیش از غربیان به این سمت باطنی و غیب الهی توجه نموده و برای فهم و درک بیشتر وتطبیق آن با زندگی مادی کوشیده اند، اما در این عرصه فراخ و در طول تاریخ، کسانی بوده اند که از این نیاز فطری و عطش متعالی بشر برای سیراب شدن از معانی معرفتی، جهت نیل به اهداف نفسانی و مغرضانه خویش استفاده ها برده و انسان ها را نردبانی برای ترقی و رسیدن به آمال و هوس های خویش ساخته اند.

انسان امروزی در ورای تکنولوژی و پیشرفت علوم مادی در پی نیل به مقصودی متعالی گام برمی دارد و چون علوم و لوازم مادی این نیاز فطری و روحانی وی را اغنا نمی کند، پس همواره در پی یافتن راهی است تا بتواند با ارتباط با جهان غیب و آفریدگار خویش به ثمرات روحی و معنوی دست یابد، اما در این میان عده ای با سوءاستفاده از جریان های فکری و معنوی هم روزگاران و با الهام از عرفان های حقیقی اقدام به ابداع تفکرات و اندیشه های به زعم خویش عرفانی می نمایند و از قِبل آن در ارضاع مطامع مادی می کوشند و چون در برداشت از مبانی عرفانی نیز نیاز مادی مطمع نظر ایشان بوده، لذا از همان ابتدا صبغه و سوی مغرضانه، غیرالهی و غیرانسانی نمودار می شود و اگر از هزار مدعی، فردی کمال دنیا و عقبی را مدنظر قرار دهد تنها به گونه و گوشه ای از دریای معرفت انسانی و عرفانی رهنماست.

چون غرض آمد هنر پوشیده شد

صد حجاب از دل به سوی دیده شد

اگر به ریشه و بن مایه های عقیدتی جریانات نوظهور که اصطلاحا عرفان نامیده می شود، توجه عمیق و کارشناسی صورت پذیر، مشهود می شود این جریان​ها اصلا ربطی به عرفان و مبانی آن نداشته بلکه بیشتر تلاش مدعیان و راهبران این جریانات فقط کسب فضایل اخلاقی آن هم به زعم دریافت های شخصی این گونه افراد از علم اخلاق بوده که به غلط عرفان مفروض داشته اند… ساحت عارفان حقیقی از جرگه سازی ها و ادعاها به دور بوده و خواهد بود و رهیافت عارف الهی تنها به مبانی اخلاقی محدود نشده بلکه غایت عارف واقعی به سوی حقیقت الوجود بوده و هست و خواهد بود.

اما اساس عرفان از منظر تعالیم حقیقی عرفانی تمام ادیان الهی بخصوص در جهان بینی شیعی، توجه تام به باری تعالی و پاک و منزه دانستن جانِ جانان از هر گونه رنگ و تعلق و ثنویت و کوشش معنوی در رفع حجاب های نفسانی برای رسیدن به هدف غایی که همانا کمال انسان در دوجهان است، است که:

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

و این بیان سعدی شیرازی (ع.ر) همواره در گوش جان طنین انداز است که می فرماید:

طیران مرغ دیدی تو زپایبند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

هوشنگ شکری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس