گروه اخلاق و عرفان

کسی که طالب رسیدن به مراحل بالای ایمان ،عمل و علم است، برای رسیدن به این مراحل، طوری که گمراه نشود، چه باید بکند؟

این جانب در خانواده ای بسیار فقیر و تهیدست بزرگ شده ام و با ریاضت دادن خود، سعی کرده ام خود را به مراحل بالای علمی و معنوی برسانم و علاوه بر فقیر بودن از لحاظ مادی ،از لحاظ فرهنگی هم پدر و مادر من بی سواد هستند و همواره با هم نزاع داشتند و آرامش خانواده را که جمعا هشت نفر بودیم، بر هم می زدند و این وضع تا بعد از فوت پدر سال ۷۹ همچنان ادامه داشت. خانواده ما در معرض بدترین صدمات بود و هیچ معلوم نبود آینده این خانواده چه خواهد شد. اگر به خدا پناه نمی بردیم و به اهل بیتعلیهم السلام و قرآن، شاید من الان از خفاش شب بدتر بودم و استعداد درست و حسابی هم نداشتیم .

با ریاضت دادن خود، آن هم در حد افراطی، خود را از بسیاری از آلودگی ها که جوانان دیگر به آن مبتلا بودند، رهاندم و به همین خاطر، خدا مرا در بین مردم محترم کرد؛ آن احترامی که اصلا فکرش را نمی کردم. هر چه از خدا خواستم و الان هم می خواهم، به من می دهد؛ ولی آلان با یک بن بست برای ادامه راه روبه رو شدم. ادامه این راه، احتیاج به راهنمایی دارد و من مطمئنم اگر این راه را کنار بگذارم، عاقبت به شر می شوم. من با این راه، یعنی ریاضت دادن خود، مأنوسم و نمی توانم این راه را کنار بگذارم و همین ترم قبل، لحظه ای غفلت نزدیک بود مرا از درس و تحصیل ناامید کند و نزدیک بود همه چیز را از دست بدهم. فامیل های ما به دلیل فقر، با ما رابطه ای ندارند و شاید تنهایی و بی کسی، یکی از دلایل گرایش من به خدا باشد!

صبر و مقاومت در برابر مشکلات و ناملایمات مختلف زندگی، رمز موفقیت هر انسان کمال طلب و موفق است که شما بحمدالله، طبق آن چه مرقوم فرموده اید، به اندازه کافی از آن برخوردارید. شکی نیست که شکرگزاری از این نعمت در پیشگاه خداوند متعال و ایجاد ارتباط قوی تر با خالق هستی، در تقویت این ویژگی شما، نقش مهمی خواهد داشت؛ همان طور که خودتان نیز در این مدت طولانی، ثمرات و نتایج مثبت آن را با علم حضوری درک کرده و با تمام وجودتان، لمس و احساس کرده اید. شاید بتوان گفت که این، بزرگترین نعمتی است که خداوند به شما عطا فرموده است؛ پس در حفظ و تقویت آن، همچون گذشته، کوشا باشید. وقتی نامه شما را می خواندم به یاد آن روایتی افتادم که حضرت علیعلیه السلام می فرماید: «کسی که رابطه خود را با خالق هستی اصلاح کند، خداوند هم رابطه او با مردم را اصلاح می کند».

اکنون که با تقویت بعد معنوی خود، در صدد کسب درجات بالاتر هستید، در پرتو این نور است که خداوند هم موقعیت اجتماعی تان را اصلاح کرده است و هر چند به خاطر فقرتان، کمتر با شما ارتباط دارند؛ ولی از آن چنان احترامی برخوردارید که به قول خودتان، فکرش را نمی کردید و هر چه از خدا خواسته اید، به شما عطا کرده است. چه چیزی از این بهتر؟ پس به این موضوع افتخار کنید که مطمئن هستم افتخار می کنید.

در برخی روایات آمده است: بلاها، مشکلات و ناملایمات برای افراد با ایمان، مایه ترفیع درجات و نزدیک شدن به حضرت حق است و اگر مؤمنین از این دریچه به سختی های زندگی نگاه کنند، تمام آن ناملایمات را شیرین خواهند یافت و چه بسا شما نیز در پرتو همین سخن و از همین منظر، توانسته اید مصیبت ها و مشکلات مادی و غیر مادی را بر خود هموار کنید. ما نیز موفقیت بیش از گذشته شما را از خداوند متعال، خواهانیم.

در قسمت پایانی نامه تان سخن از بن بست کرده اید؛ ولی متأسفانه آن را تشریح نکردید و دقیقاً بیان نفرمودید که چرا و چگونه؟ برای این که ما بتوانیم دقیق تر و جزئی تر به موضوع رسیدگی کنیم، بهتر بود آن را با تفصیل بیشتر بیان می کردید؛ در عین حال، نکاتی را درباره سؤالتان بازگو می کنیم. برای این که انسان اعتقادات خود را مستحکم تر کند، دو حرکت زیر لازم است:

الف) حرکت علمی؛ یعنی لازم است در حد توان خود، به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینی، ابهامات و شبهات خود را بازگو کند؛ تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند.

علم و ایمان، رابطه طرفینی ندارند و این طور نیست که پس از کسب علم، ایمان نیز حاصل بشود؛ چون متعلّق های علم و ایمان، جدا از هم هستند؛ علم به مغز و ایمان به دل تعلّق دارد. بنابراین ممکن است انسان علمی را کسب کند، ولی به آن اعتقاد نداشته باشد. علّت این است که علم دین، اگر برای کسی حاصل شد، بعد نوبت به دل می رسد که با اختیار و قدرت تصمیم گیری، آن را به صورت ایمان در خود بپذیرد؛ اما بسیاری قبل از این که دل را جایگاه دین و ایمان بسازند و در عمل به آن پای بند باشند دل خود را به دنیا، لذّت های نفسانی و هواهای شیطانی بسته اند. دل بستگی و دل دادگی این مردم، چیزی جدا از مقوله دین و ایمان است. قرآن می فرماید: «انَّ فی ذلک لَذکری لمَن کان له قلب حقاً؛۱ در این (هلاک پیشینیان) یادآوری است برای آن کس که دارای دل باشد».

بنابراین، اگر مایل هستیم از علم و معرفت دینی استفاده کنیم، می بایست اول دل داشته باشیم و به فرموده خداوند، «لمن کان له قلب»، دل را از آلودگی ها و تعلّقات بیهوده پیراسته سازیم. تا زمانی که تمایلات حیوانی بر قلب ما تسلط دارند، جایی برای انگیزه های متعالی باقی نمی ماند. اگر ما بخواهیم به آن چه می دانیم حقّ است، مؤمن و ملتزم شویم، چیزهایی که ممکن است ما را از ایمان و پذیرش قلبی باز دارد، باید از خود دور سازیم. در این صورت آماده پذیرش و التزام نسبت به حقایقی می شویم که حقّانیّت آنها را از راه علم و معرفت کسب کرده ایم.

عدّه ای اعرابی خدمت پیامبر مکرّم اسلام صلی الله علیه وآله آمدند و عرض کردند؛ ما «ایمان» آورده ایم. پیامبر مکرّم اسلام صلی الله علیه وآله به فرمان خداوند به ایشان فرمود: نگویید ایمان آورده ایم؛ بلکه بگویید اسلام آورده ایم و هنوز ایمان در قلب های شما وارد نشده است؛ «قالتِ الاعرابُ آمنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخُلِ الایمانُ فی قلوبِکُم».۲

از قسمت بعدی آیه چنین استفاده می شود که ایمان، زمانی تحقّق پیدا می کند که مؤمن حقیقی، از خداوند و رسولش اطاعت و پیروی نماید(… و ان تطیعُواللّه و رسوله… انّ اللّه غفور رحیم).

اگر ایمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ایمان راه نیافته، به عبارت دیگر، ایمان یک درجه از اسلام برتر است. در حدیثی می خوانیم: «ایمان، باور قلبی و عملی است و اسلام، باور بدون عمل است».۳

بنابراین، بر ماست که برای فراهم آوردن ایمان، در دو زمینه تلاش داشته باشیم؛ در زمینه تقویت شناخت خویش و در زمینه انگیزش میل فطری خویش به ایمان آوردن و انجام کارهای شایسته و معلوم می شود که راه های کسب علم، از درون انسان شروع می شوند که عبارتند از:

۱) تفکر و اندیشه در کتاب تکوین (طبیعت و جهان آفرینش).

۲) تفکر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسی).

۳) تفکر و تأمل در پایان زندگی انسان (معادشناسی).

۴) مراجعه به کتاب تشریع (قرآن و سیره اهل بیتعلیهم السلام)

ب) حرکت عملی؛ تاکنون دریافتیم که ایمان، مقتضی عمل صالح است. این واقعیت را در آیه آیه قرآن شریف می توانیم به دست آوریم؛ «والّذین آمنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ…».۴

ایمان و عمل از دیدگاه قرآن، دو جزء جدا نشدنی از هم هستند و در واقع، ایمان، شخص را به انجام عمل شایسته وا می دارد؛ امّا در همین جا، نکته دقیقی وجود دارد و آن این که ایمان، در صورتی می تواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود که زنده و فعّال باشد و به عبارت دیگر، آگاهی و تنبه، همواره باید زنده باشد؛ تا منشأ اثر شود. توصیه شده که در این مرحله، برای تشخیص کار «خوب» از کار «بد»، تا آن جا که عقل می فهمد، از عقل و آن جا که نمی فهمد، از شرع دریافت کنیم و بدانیم چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را باید ترک کنیم. از این رو، موضوع انجام واجبات و ترک محرّمات، مطرح می شود.

نکته دیگر در سیر عملی، آن است که مؤمن باید پیوسته به عمل صالح و کردار شایسته، اهتمام ورزد. هر عمل شایسته، در تقویت ایمان و تقوا، نقشی اساسی دارد و متقابلاً ایمان به دست آمده نیز خود منشأ عمل شایسته تر می شود و این ارتباط ایمان و عمل صالح، به صورت صعودی تحقق می یابد؛ «والذین اهتَدوا زادَهُم هُدی؛۵ کسانی که هدایت الهی را بپذیرند، خداوند، هدایت آنان را زیادتر می کند».

نکته دیگر این که مؤمن در عمل به دین خود، می بایست ارتباطی تنگاتنگ با عالمان دینی داشته باشد تا با استفاده از سیره علمی و عملی ایشان، بیش از پیش در مسیر هدایت قرار گیرد و از آسیب ها و شبهات برکنار و مصون باشد.

آن چه می توانیم به عنوان راهکارها و نکات کلیدی به عرضتان برسانیم، عبارتند از:

۱) حرکت در مسیر رشد و کمال، نیازمند تلاش مستمر و همیشگی است.

۲) حرکت در مسیر رشد و کمال، تدریجی است و دست یافتن به کمال، یک شبه یا پس از مدت زمان کوتاه، امکان پذیر نیست.

۳) در این مسیر، هرگز خسته نشوید و از خداوند متعال، استمداد جویید.

۴) هر چه بیشتر نسبت به وظایف عملی و شرعی خود، آگاه تر شده، در انجام آن تکالیف، جدی تر باشید.

۵) در جلسات مذهبی، شرکت بیشتری داشته باشید.

۶) در انتخاب دوستان، هم اتاقی ها و هم درس های خود، دقت بیشتری داشته باشید و در عین حال که با بچه های مذهبی دوست هستید، در حد امکان با چنین دوستانی شاد و با نشاط باشید.

۷) در برنامه هفتگی یا روزانه تان، برای ورزش، به ویژه ورزش های دسته جمعی، وقتی اختصاص دهید.

۸) در جهت ایجاد آرامش در خانواده محترمتان به ویژه که پدر بزرگوارتان فوت کرده تلاش کنید و به نیازهای مادی آنها توجه کرده و در رفع آنها تمام تلاشتان را به کار ببرید.

برای آگاهی بیشتر به کتاب های زیر مراجعه کنید:

۱) تفسیر نمونه.

۲) تفسیر سوره حجرات، محسن قرائتی.

۳) طهارت روح در آثار شهید مطهری و عباس عزیزی.

۴) نشریه قرآنی «بشارت».

پی‌نوشت:

۱. ق، آیه ۳۷.

۲. حجرات، آیه ۱۴.

۳. کلینی، اصول کافی، ج۲،ص۲۴.

۴. نساء، ایه ۵۷ و ۱۲۲.

۵. محمد، آیه ۱۷.