حرفه ای شدن و اخلاقی عمل کردن

باید و نبایدهای اخلاق حرفه ای ….

چندی است صحبت از اخلاق حرفه ای در دیار ما آغاز شده است و عده ای از آن به عنوان دانشی نوین که ریشه در علوم غربی دارد، یاد می کنند. به تازگی نیز دپارتمان اخلاق حرفه ای در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تاسیس شده است و در سال تحصیلی ۸۷ ۸۸ اولین داشجویان خود را در مقطع کارشناسی ارشد جذب می کند. دکتر احد فرامرز قراملکی، رییس گروه اخلاق حرفه ای و معاون پژوهشی این دانشگاه، بی تردید از پیشروان طرح مباحث نظری در این باره است که تاکنون چندین جلد کتاب پیرامون اخلاق حرفه ای به رشته تحریر در آورده است. او در عرصه عمل نیز با برپایی صدها کارگاه تخصصی ِ عملی به حل بسیاری از معضلات اخلاقی سازمان های دولتی و خصوصی کمک رسانده و شاگردان زیادی را هم تربیت کرده است. برپایی «همایش ملی اخلاق حرفه ای در ایران باستان و اسلام» بهانه ی خوبی بود تا پای صحبت های او بنشینیم و گفت و گویی با او پیرامون چیستی و چرایی اخلاق حرفه ای ترتیب دهیم.
بهتر است گفت و گو را با چیستی اخلاق حرفه ای آغاز کنیم…

ـ بنام خدا. واژه اخلاق در معنای آداب، رسوم و هنجارهای گروهی وابسته به کار می رود. من تعریف آن را رفتارهای پایدار ارتباطی با من و دیگران تعریف می کنم که مبتنی بر رعایت حقوق افراد است. اخلاق در نظر من رفتارهای پایداری است که به دو قسم اند: رفتارهای درون شخصی و برون شخصی که مبتنی بر رعایت حقوق طبیعی افراداند. حرفه هم تعریف خاصی دارد. حرفه قطعا از کار، شغل و اشتغال متمایز است. زمانی فردی به امری اشتغال دارد. گاهی به دلیلی که در آن امر اشتغال دائمی دارد می گوییم آن امر شغل اوست. اما اگر شغل ضابطه مند و مبتنی بر دانش و مهارت باشد در یک شرایطی به حرفه تبدیل می شود.

بنابراین حرفه همان شغل نیست، بلکه شغلی است که صاحب آن دارای یک سری مولفه ها دیدن آموزش، دانش، مهارت و توانایی خاص می باشد که معمولا هویت صنفی هم به خود می گیرد.

حال به اخلاق حرفه ای می پردازم. واژه اخلاق حرفه ای از باب مضاف و مضاف الیه است. یعنی اخلاق حرفه ها. من معتقدم هر حرفه ای اخلاقی دارد. ما امروز در جهان بیش از ۵۳ حرفه عمده داریم که هرکدام اخلاق حرفه ای خاص خود را دارند. پس دانش اخلاق حرفه ای دانشی است که به یک حرفه اضافه شده و تعیّن آن از آن حرفه می آید.
با تعریفی که از حرفه و شغل به دست دادید، در جامعه ما وجه غالب با کدام است؟

ـ به این سوال بایستی با یک بررسی تجربی و علمی پاسخ داد. ما یک مقام هست داریم و یک مقام باید. مقام باید که تکلیف آن روشن است. ما باید در هر حوزه ای حرفه ای باشیم. بنابراین ایده آل، حرفه ای بودن است. اما اینکه در مقام هست ما چقدر حرفه ای عمل می کنیم، محتاج بررسی تجربی است. یعنی اینکه من بدانم دانشگاههای ما در امر تدریس و پژوهش حرفه ای عمل می کنند یا نه صرفاً یک نوع شغلی را ایفا می کنند. داوری در این زمینه محتاج بررسی تطبیقی است.

مثالی برای روشن شدن مفهوم می زنم. خیلی ها در باب مقوله ای به نام آب میوه و مشتقات آب میوه اشتغال دارند. خیلی هم شغلشان این است. اما شما وقتی با “علی بابا” در این شغل روبرو می شوید، او قصه شیر پسته و ویتامینه را از شغل به حرفه تبدیل کرده است. یعنی به این شخص که می رسید با یک حرفه ای مواجه می شوید که دانش خاص و ضابطه خاصی دارد. آن هنگام می بینید که در یک شعاع قابل توجه بسیاری از شاغلین این شغل، خود به خود تحت سیطره صنفی “علی بابا” قرار می گیرند. چون او حرفه ای عمل می کند و این ها می خواهند از بِرند او به نحوی برخوردار شوند. لذا تبعیت حداقلی از او را باید نشان دهند. این مثال ملموسی است که می شود این مثال را درباره همه مشاغل به کار برد که فرق بین شغل و حرفه تا کجاست.
چه کنیم تا به حرفه برسیم؟

ـ من معتقدم یکی از مولفه های حرفه، اخلاقی بودن در آن شغل است که البته امری تدریجی است.
درهمایش ملی اخلاق حرفه ای در ایران باستان و اسلام به وجود اخلاق حرفه ای و مولفه های آن در ایران باستان اشاره کردید. منظور شما دقیقا چه بود؟

ـ اول به انگیزه برپایی این همایش اشاره می کنم. ما در بعضی تعاملات اجتماعی، رخنه ها و حتی معضلات و بحران های اخلاقی می بینیم و افسوس می خوریم که ای کاش در تعاملات اجتماعی کمتر این معضلات را داشتیم. فرض می کنیم شما همراه بیمار خود به بیمارستان دولتی رفته اید. طبیعتا تعامل نیروهای بیمارستان با شما در آن لحظه مهم است و شما از برخی تعاملات اخلاقی رنجور می شوید. ما در تعاملات اجتماعی خیلی مواضع را می نگریم و نوعی معضله و بحران اخلاقی می بینیم. از آن طرف می بینیم که ما در ایران باستان میراث بزرگ اخلاق حرفه ای داشتیم یعنی اخلاق حرفه ای در آن دوران به صورت جدی مطرح بوده است. ایرانیان باستان سفیران اخلاقی جهان گذشته بودند. این ادعا نه شعار بلکه با مدارک به دست آمده از آن دوران ثابت شده است. اساس اسلام هم که اخلاق بوده است. تمدن اسلامی هم که توسط اسلام ایجاد شد بر تعاملات اخلاقی و نظارت بر اخلاق شهروندی استوار بود. ما در این همایش می خواستیم به این سوال جواب دهیم که چرا با وجود این میراث گرانقدر اخلاقی، در حرفه فقیر شده ایم. همکاران ما در یک کار مشترک گروهی پاسخ های خوبی برای این مساله در حوزه های مختلف یافتند.

ما در این همایش خیلی چیزها آموختیم. اولاً مقداری از میراث فراموش شده ایران کشف شد. کشف شد که که در ایران باستان نظام جامع جبران خدمت وجود داشته است. درست چیزی که امروز در مدیریت منابع انسانی دنبال آن هستیم تا از نظام حقوق و مزایا و پاداش فراتر برویم و به یک نظام جامع جبران خدمت برسیم. در این همایش همچنین دانستیم که ایرانیان بعد از خرابی های ایجاد شده حمله مغول، نوسازی کشور را در اخلاق صنفی ناظر بر بازار متمرکز کردند. یکی از مقالات این همایش این واقعیت را دامن زد که ایرانیان در قرون ۸ تا ۱۲ تمام همتشان این بود که اهالی کسب و کار را به مدیریت صنفی برگردانند نه دولتی. مدیریت صنفی هم از طریق اهرم های اخلاقی بر این مشاغل نظارت می کند. یک رهاورد خوب این همایش برای اولین بار در کشور این بود که اخلاق قانون گذاری مطرح شد. اینکه هم قانون گذاران باید متخلق به اخلاق باشند و هم فرآیند قانون گذاری باید ممیزی اخلاقی شود. یکی از مقالات این موضوع را بر اساس متون دینی و تجارب تمدن اسلامی به خوبی موشکافی کرد. گاهی به مناسبت موضوع وارد بحث های ریز و جزیی شدیم. مثل بحث استقلال قاضی که از موارد بسیار مهم اخلاق حرفه ای است که مورد بررسی تطبیقی نظام قضایی اسلام و نظام قضایی آمریکا قرار گرفت.
شما به اخلاق حرفه ای در ایران باستان اشاره کردید. در آن زمان اخلاق حرفه ای تحت چه عناوینی احصاء می شد؟ آنها چه می کردند که شما امروز نتیجه گرفته اید اخلاق حرفه ای را رعایت می کردند؟

ـ مطالعه در اخلاق حرفه ای در ایران باستان مطالعه ای سخت است. از این جهت که با خود این مفهوم نمی توان چیزی به دست آورد. ولی از آن دوران یک سری الواح و گل نوشته در تخت جمشید و سایر نقاط کشور باقی مانده که قرائت شده اند. از این طریق ما متوجه شده ایم که ایرانیان باستان بایگانی وسیعی داشته اند. ما وقتی این بایگانی های بدست آمده را مطالعه می کنیم، متوجه می شویم که آنها در کار و شغل هایشان دارای ضوابطی بوده اند که بخش زیادی از آنها ضوابط اخلاقی اند. بنابراین ما با تحلیل خودمان این بخش های اخلاقی را جدا می کنیم.

به عنوان مثال بایگانی جبران خدمت و پرداخت حقوق به دست ما رسیده است. با مطالعه آنها در می یابیم که حقوق خدمتکار با غیر خدمتکار فرق دارد. حقوق زن با مرد فرق دارد یا نه. یک خانم در دوران حاملگی از مرخصی استفاده می کرد و حقوق هم می گرفت. اسناد این ادعا خوشبختانه باقی مانده است. این نشان از وجود ضوابط اخلاقی در آن دوران است و بر عادلانه بودن حقوق تاکید می کردند. یا فرض کنید منشورهایی که از کورش یا داریوش بزرگ باقی مانده بود برای ما بیانگر نوعی اخلاق دیپلماسی و اخلاق در روابط بین المللی است. مثلاً اینکه سرزمین قومی که توسط ما فتح شده باید چه برخوردی با آنها کرد. این موارد در اسناد تاریخی ایران باستان باقی مانده است. بنابراین اگر شما بخواهید که ببینید کجا مفهوم اخلاق دشمنی آمده است، چیزی در نمی یابید. اما وقتی اسناد مربوط به جنگ ها و اسارت را مطالعه می کنید، در می یابید که نزد ایرانیان اخلاق دشمنی پیشرفته ای وجود داشته است که دشمن بودن مجوز نمی شد هر تعاملی با آنها داشته باشیم. مطالعات تطبیقی مخصوصاً خیلی رهگشاست. یعنی می توانیم بر اساس اسناد موجود، اخلاق دشمنی یونانیان را با ایرانیان مقایسه کنیم یا اخلاق مدیران را.
در مورد آموزه های دین اسلام هم سوالی دارم. به چه صورت اخلاق حرفه ای به طور کلی از آموزه های اسلام استنباط می شود؟

ـ چون اسلام ابعاد فقهی، کلامی و اخلاقی داشته است، طبیعتاً نسبت به تعاملات مردم ساکت نبوده است. حضرت علی(ع) در بازار کوفه می ایستاد و می گفت الفقه، ثم المتاجر. یعنی ای مردم اول یاد بگیرید، سپس کسب و کار کنید. ما اسم این کار را امروز گذاشته ایم سازمانهای کسب و کار و سازمانهای فراگیر. یعنی خمیر مایه اصلی این سخنان را در آموزه های اسلامی می شود یافت. فقهای ما در قواعد فقهی بحثی درباره معاملات مبتنی بر غرور و فریبکاری دارند. فرقی نمی کند که شما در سطح سنتی و یا مجازی معامله کنید یا چه در سطح داخلی و یا چه در سطح جهانی کسب و کار کنید. معامله بر اساس فریبکاری غیراخلاقی است. این اصول اولیه در اسلام تعلیم داده شده و حرام بودن آن اعلام شده است. یا مثلا در اسلام این بحث وجود دارد که اگر من بدانم چیزی را که می فروشم(مبیع) هم امر حلالی باشد ولی نمی دانم خریدار آن را در راه حرام استفاده می کند این امر اخلاقی است یا نه؟

آن زمان مثال می زدند که انگوری که می فروشند به مشروب تبدیل می شود. امروزه می توان بحث تسهیلات بانکی برای قاچاق را مثال زد. این هم معامله ای با جهت گیری نامشروع است. یا فرض کنیم من مواد اولیه ای را که می سازم به افرادی بدهم که آنها را بر خلاف مصالح مردم استفاده می کنند. می بینیم که اساس بحث های اخلاق حرفه ای در آموزه های دینی آمده است. منتها در اینجا با منابع دینی چند گونه می توان برخورد کرد. یکی اینکه با ذهن خالی از دنیا و معضلات امروز به سراغ منابع برویم. این منابع در این صورت به سخن نمی آیند و چیزی به دست شما نمی دهند. دیگر اینکه شما با نظریه های امروزی سراغ متون دینی بروید که در این صورت هم متون دینی خود را با نظریه ها همرنگ خواهند کرد و شما دچار تفسیر به رای خواهید شد. حالت سوم این است که مسائل امروزی را، نه نظریه های امروزی کسب و کار را، در مباحثی چون بورس اوراق بهادار، بانکداری و غیره به منابع عرضه کرده و از منابع پاسخ بگیریم. به نظر من مواجهه سوم، مواجهه درستی است.
شما گستره وسیعی برای اخلاق حرفه ای فرض کردید. چگونه باید در همه نهادها و سازمان ها اخلاق حرفه ای را جا انداخت که همه به آن توجه کنند؟

ـ اخلاق حرفه ای دامنه ای به شعاع همه حِرف و مشاغل دارد. یعنی از هتل داری تا قانون گذاری. تفاوت قانون گذاری، بانکداری، تدریس و مدیریت فرهنگی هم یک حرفه است. منتها اینکه ما چه کنیم، سوال مهم جامعه شناختی است. آیا از بالا به پایین بیاییم، از پایین به بالا برویم، موازی عمل کنیم، چگونه عمل کنیم؟

اعتقاد من این است که سازمانهای ما به طور طبیعی با معضلات اخلاقی درگیر می شوند و خواه ناخواه به سراغ پاسخ هایشان می آیند. اینجاست که محافل پژوهشی باید خودشان را آماده کنند. به دیگر سخن؛ شما معاملاتی دارید به نام معاملات اندرونی. تا چندی پیش با این مفهوم درگیر نبودیم دو سال پیش آئین نامه ای درباره ممنوعیت اینگونه معاملات تدوین شد. حالا باید این امر را از لحاظ اخلاقی و فقهی تعدیل کنند. سازمانها باید خود به خود سراغ اخلاق حرفه ای بیایند. من معتقدم اخلاق حرفه ای تولد سزارینی در کشور نمی یابد. بلکه باید تولد طبیعی داشته باشد. تولد طبیعی هم این است که بنگاهها از بی اخلاق بودن رنجور می شوند، پس ناچار می شوند به اخلاق روی بیاورند. مخصوصاً در عرصه رقابت شما امروز احساس می کنید که در خیلی صنعت ها به خصوص در بهداشت و درمان بخش خصوصی اخلاقی تر عمل می کند. هر چند که خدمات آنها گران اند.

مردم اگر پول داشته باشند ترجیح می دهند یک عمل ساده ۹۰ هزار تومانی آپاندیس را در بیمارستان بخش خصوصی با ۳۰۰ هزار تومان عمل کنند. توجیه این است که من در بیمارستان خصوصی احترام، سهولت، سرعت و کیفیت می بینم. همه موارد ذکر شده آیتم های اخلاق حرفه ای است. به نظرم می رسد سازمانهایی که اخلاقی عمل نمی کنند به زودی از این مسئله رنجور شده و به متخصصان اخلاق حرفه ای مراجعه می کنند که به داد ما برسید.
اخلاق حرفه ای یک امر درونی است. حال ضمانت اجرای آن چه می شود؟

ـ اخلاق ضمانت اجرا دارد. ضمانت اجرای آن چند گونه است. یکی اینکه سازمان هایی که می خواهند اخلاق حرفه ای را رعایت کنند بخش یا شورایی راهبردی دارند به نام شواری اخلاق. آنها بر اخلاقی بودن سازمان با ضمانت اجرای بالا نظارت می کنند. مثلا سیمان داراب شواری اخلاق دارد که مدیر عامل آن رئیس شورا است. این شورا بر تعاملات اخلاقی این شرکت با بیرون آن نظارت می کند. این یک ضمانت درون سازمانی است. ضمانت بعدی حمایت حقوق کیفری از اخلاق است. مثلا امانت داری مدیران یک امر اخلاقی است. قانون مجازات اسلامی از این موضوع حمایت کیفری کرده است و می گوید مدیری که امانت دار نباشد تا سه ماه حبس می بیند. البته حمایت کیفری و قانونی در کشور ما هنوز کافی نیست. ضمانت بعدی داوری های عمومی مردم است که خیلی مهم است. ممکن است مردم به اخلاق کمتر عمل کنند ولی اخلاق را می پرستند. در ایران دقت کنید که افراد برای انتخاب آرایشگرشان به کجا مراجعه می کنند؟ آرایشگاه ارزان یا آرایشگر محترم؟ می خواهم بگویم که ما هزینه های اخلاق را می پردازیم و این خودش یک ضمانت اجرایی می شود. یعنی در عرصه رقابت، شرکت ها می بینند که اخلاقی نبودن، آنها را از رقابت عقب می اندازد. ضمانت اجرایی دیگری در جهان صنعتی وجود دارد. در این کشورها کانون های اخلاق حرفه ای وجود دارد که شکل NGO دارند. آنها سازمانهای اخلاقی را تشویق و سازمانهای غیراخلاقی را تنبیه می کنند. مثل نمادهایی چون کانون وکلا.

یکی از وظایف کانون وکلا نظارت بر کار وکلا است. چنانچه وکیلی غیراخلاقی عمل کند، اعتبار او را لغو می کنند. همین قضیه در مورد نظام پزشکی هم صادق است. در همایش ما اتفاق خوبی که افتاد این بود که یک سری از مدیران شرکت کننده طرح NGO حمایت از اخلاق حرفه ای را ریختند که در پی ایجاد این NGO هم هستیم.
شما گستره اخلاق حرفه ای را وسیع فرض کردید. حال در مورد تفکر، فلسفه، اندیشه و امور انتزاعی هم می توان از اخلاق حرفه ای سخن گفت؟

ـ بله! در قرن ۱۹ کتاب مهمی به نام اخلاق باور نوشته شد. بحث این کتاب این بود که انسان در باور داشتن هم می تواند اخلاقی عمل کند یا نکند. مثلاً خوش باوری و ساده لوح بودن مسئولیت اخلاقی دارد. نزد ارسطو هم اینگونه است. ارسطو تفکر را به لحاظ اخلاقی سه دسته می کند. اعتدال که اخلاقی است و افراط و تفریط که غیر اخلاقی اند. بنابراین حوزه تفکر هم از گستره اخلاق جدا نمی شود. ولی آن را اخلاق کاربردی می نامیم. اخلاق حرفه ای بخشی از اخلاق کاربردی است. مثلا اخلاق تفکر ما، اخلاق تعامل من با خودم، اخلاق خانواده، همه و همه شاخه های اخلاق کاربردی اند که حرفه ای نیستند. فلسفیدن خود یک تفکر است. حال می تواند اخلاقی باشد یا نباشد. یک بحث دیگر که مهم است گستره پژوهش است. پژوهش یک حرفه است. پس ما مفهومی به نام اخلاق پژوهش هم خواهیم داشت. چه پژوهش های فلسفی باشد چه جامعه شناختی. پژوهش کننده از آنجا که کاری حرفه ای می کند باید ضوابطی اخلاقی را هم رعایت کند.
غرب در زمینه اخلاق حرفه ای در کجا ایستاده و چگونه عمل می کنند؟

ـ بیش از دو قرن است که آنها به اخلاق حرفه ای روی آورده اند. تدوین سند اخلاقی شرکت ها به رقابت اخلاقی و کانون های اخلاقی بستگی دارد. در دانشگاه های آنجا دوره های PHD وجود دارد که حیرت آور است. دوره دکترای اخلاق حرفه ای مهندس ژنتیک وجود دارد. یعنی قصه خیلی جدی تر از این حرفهاست. مجلات تخصصی اخلاق حرفه ای در غرب خیلی زیاد است. در آنجا مجله ای با عنوان اخلاق کسب و کار در اسلام وجود دارد. پژوهش های زیادی صورت می گیرد. حال اینکه نمره بدهیم آنها چقدر حرفه ای عمل می کنند بحثی دیگر است. ولی در حرفه و در جهان صنعتی دروغ گفتن خطای بسیار نابخشودنی است. این امر نشان از میزان زیاد رخنه اخلاق حرفه ای در جهان غرب است.
پس ما در این زمینه عقب مانده ایم. این فقر ما معلول چه عواملی است؟ چرا این قضیه جدی و نظام مند پی گرفته نمی شود؟ یعنی ما احساس نمی کردیم که به اخلاق حرفه ای نیازمندیم؟

ـ اولاً علم در تعامل با جامعه رشد می کند. این یک اصل است. وقتی در جامعه با مسائل حقوقی زیادی روبرو هستید شرکت ها نیاز به پژوهش حقوقی دارند و لاجرم دانش حقوق توسعه یافته و گرایش های مختلفی پیدا می کند. در زمان جنگ، ارتوپدی و جراحی ما بسیار پیشرفت کرد. زیرا تعاملی که در اتاق عمل با رشته جراحی وجود داشت آن رشته را بالنده کرد. بنابراین باید بگوییم در اخلاق حرفه ای بدنه ی اجرایی جامعه و مدیران احساس نیاز به پژوهش نکردند. زیرا یا مسائل اخلاقی را نمی دیدند و یا این مسائل را خود درمانی می کردند. وقتی که شرکت ها یا سازمانها به وجود مشاور اخلاقی احساس نیاز نکنند، فشاری به حوزه و دانشگاه نمی آید و این مساله مغفول می افتد. حال اینکه چرا سازمان های ما اعم از خصوصی و دولتی دغدغه اخلاقی نداشتند؛ من کتابی در این زمینه نوشتم با عنوان: “موانع رشد اخلاقی سازمانها” که بیش از ۳۰ عامل را معرفی کردم. مثلا رقابتی نبودن بازار، در بازار رقابتی باید مشتری را به طرفدار تبدیل کرد که این امر فقط با وجود اخلاق حرفه ای تحقق می یابد. دیگری حمایت های دولت از بازارهای داخلی است. دیگری نگرش مدیران ماست. آنها به فناوری مدیریت منابع انسانی بها دادند اما اخلاق را عنصر راهبردی در سازمان ندیدند.
شما در بحث اخلاق حرفه ای برای اولین بار مفهوم پیش بینی ناپذیری را از عرصه ی شیمی و فیزیک برای عرصه علوم انسانی و اخلاق حرفه ای مطرح کردید. منظورتان از این کار چه بود؟ پیش بینی ناپذیری چه جایگاهی در اخلاق حرفه ای دارد؟

ـ ما بر روی مفهومی با عنوان پیش بینی پذیری اخلاقی تحقیق می کنیم. این مفهوم به این معناست که ما هنگامی که با افراد تعامل داریم این افراد باید بتوانند ما را از حیث حقوق خودشان پیش بینی کنند. منظور این نیست که من هیچ چیز محرمانه نداشته باشم و همه چیزم را به همه بگویم؛ نه، اینگونه نیست. به عنوان مثال من به عنوان یک مسافر از سازمان هواپیمایی انتظار دارم که پیش بینی پذیر باشد. به این معنی که یا تاخیر نکند یا من از تاخیرش خبردار بشوم یا خسارتی که از تاخیر او به من تحمیل می شود، پرداخته شود. مثلا من از تبریز به تهران و سپس به شیراز می روم. پرواز تبریز من اگر تاخیر کند من مشکل هتل خواهم داشت. مشکل از دست دادن پرواز شیراز را هم دارم. آیا من می توانم پیش بینی کنم هواپیمایی با من چه خواهد کرد؟ اگر بله، پیش بینی پذیر است اگر نه پیش بینی پذیر نیست.

یکی از معضلات اخلاقی در سازمانهای ایرانی این است که این سازمانها نه برای مشتریان و نه برای کارکنانشان پیش بینی پذیر نیستند و این زنجیره پیش بینی ناپذیری تسلسلی را ایجاد کرده است. یعنی پست هم پیش بینی ناپذیر است. پست اگر پیش بینی ناپذیر باشد، سازمانی که از پست استفاده می کند هم پیش بینی ناپذیر می شود. در نتیجه سیمان هم پیش بینی ناپذیر می شود، انبوه ساز هم پیش بینی ناپذیر می شود. یادتان باشد سازمان هایی که پیش بینی ناپذیر باشند، مشتریان و کارمندان آن پیش بینی ناپذیراند. چون در بلاتکلیفی اند. از این رو برای نجات خود و منافعش دست به هرکاری می زند از جمله راه های غیراخلاقی. بنابراین سازمان های پییش بینی ناپذیر زمینه مساعدی برای فساد سازمانی ایجاد می کنند، مثل رانت خواری و رشوه.

از این رو من معتقدم اگر می خواهیم با مفاسد اخلاقی خوب رفتار کنیم و عوامل آن را بیابیم، عامل اصلی آن پیش بینی ناپذیری است.
سوال آخر من در مورد اوصاف اخلاقی نامشروط است. اوصاف نامشروط اخلاقی در اخلاق حرفه ای به چه صورت عمل می کنند؟

ـ در اخلاق بحثی وجود دارد که خیلی ها آن را اشتباه می کنند به نام مشروط بودن و نامشروط بودن اخلاق. این مفهوم با بحث نسبی بودن و حسن و قبح امر اخلاقی یکی نیست. قصه این است؛ وقتی ما می گوییم احترام وظیفه ما است آیا احترام گذاشتن به آقای X مشروط به خصوصیتی از آقای X است یا نه؟ آقای X به ما هو انسان محترم است. به این معنا ما اخلاق را نامشروط می دانیم. به همین دلیل در بحث امانتداری روایتی از امام حسن(ع) است که اگر قاتل پدرم شمشیری را که با آن پدرم را شهید کرده به من امانت بدهد، من در آن امانت خیانت نمی کنم. این یعنی امانتداری نامشروط است. اما در زمینه اخلاق حرفه ای نقش اوصاف نامشروط برجسته است. اینکه کارمندان باید به ارباب رجوع و مشتری احترام کنند. بعضی ها می گویند طرف باید ابتدا قابل احترام باشد تا من به او احترام کنم. ولی این گونه نیست. احترام نامشروط است. مشروط به این نیست که ارباب رجوع قابل احترام باشد یا نه. امانتداری در حرفه نامشروط است. رازداری و ارزشهای اخلاقی در حرفه مشروط به قیودی نیستند.

در پایان باید بگویم نشان دادن فاصله میان وضع موجود و وضعیت مطلوب اخلاق حرفه ای درجامعه ما بحث بسیار بزرگی است که هر چه به آن دامن بزنیم کم است. متخصصان جامعه شناسی اخلاق در این زمینه حرفهای زیادی برای گفتن دارند.

نام گفت و گو شونده: احد – فرامرز قراملکی

خبرنگار: سعید – بابایی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس