درایت امام هادی در تفسیر قرآن

«وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً؛ [فرقان/۲۷] و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!»

مجلسی رحمه الله در کتاب بحار الانوار نقل می‌کند:

کِتَابُ الْإِسْتِدْرَاکِ‏ بِإِسْنَادِهِ‏، أَنَّ الْمُتَوَکِّلَ قِیلَ لَهُ إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا- یُفَسِّرُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ‏ … الْآیَتَیْنِ، فِی الْأَوَّلِ وَ الثَّانِی. قَالَ: فَکَیْفَ الْوَجْهُ فِی أَمْرِهِ‏ ؟.قَالُوا: تَجْمَعُ لَهُ النَّاسَ وَ تَسْأَلُهُ بِحَضْرَتِهِمْ، فَإِنْ فَسَّرَهَا بِهَذَا کَفَاکَ الْحَاضِرُونَ أَمْرَهُ، وَ إِنْ فَسَّرَهَا بِخِلَافِ ذَلِکَ افْتَضَحَ عِنْدَ أَصْحَابِهِ، قَالَ: فَوَجَّهَ إِلَى الْقُضَاهِ وَ بَنِی هَاشِمٍ وَ الْأَوْلِیَاءِ، وَ سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَقَالَ: هَذَانِ رَجُلَانِ کَنَى اللَّهُ عَنْهُمَا وَ مَنَّ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِمَا، أَ فَیُحِبُّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَکْشِفَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ؟. فَقَالَ: لَا أُحِبُّ..[۱]

به متوکل[عباسی] خبر دادند که امام علی نقی (علیه السلام) آیه شریف:«وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً» [فرقان/۲۷]. را بر خلیفه اول و دوم تطبیق داده است.

متوکل با شنیدن این خبر گفت: با او چکار کنیم؟ یکی از اطرافیان متوکل گفت: مردم را جمع کن و از او در حضور مردم بپرس! اگر همان جواب را داد، مردم به حسابش می‌رسند و اگر غیر آن را گفت نزد یاران خود رسوا می‌شود.

متوکل همه قضات وبنی هاشم و یاوران خود را فراخواند و در [جمع آنان] از امام علی نقی (علیه السلام) سؤال خود را پرسید.

امام (علیه السلام) فرمودند: اینان کسانی هستند که خدا با کنایه از ایشان سخن گفته است، وبر ایشان منت نهاده و عیبشان را پوشانده است. آیا امیر می‌خواهد آنچه را خدا پوشانده است را آشکار نماید؟ متوکل در جواب گفت: [نه] نمی‌خواهم.

نتیجه حکایت:

این روایت زیبا به خوبی حاکی از درایت و زیرکی امام هادی (علیه السلام) در نقل و تفسیر آیات است. حضرت با علم و معرفت وسیع خود میدانست که متوکل چه نقشه شومی را در سر می‌پروراند از این رو با جواب متین و زیبا موجب برطرف نمودن توطئه دشمن شدند. و از طرفی از این حکایت ارزشمند میتوان مظلومیت وتنهایی حضرت را نیز متوجه شد چرا که ایشان مجبور بودند معارف عمیق اعتقادی را تنها براییاران خاص خود بیان نمایند چرا که بسیاری از مردم خود را در زیر پرچم طاغوت پنهان کرده بودند ازاینرو در ضربه زدن به حضرت ابایی نداشتند.

پی نوشت:
[۱]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (ط – بیروت)، ۱۱۱جلد، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۳۰، ص: ۲۴۶،ح۱۱۳

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس