کدام پیامبر بود که مردم به او ایمان نیاوردند و او آن‌ها را نفرین کرد؟

این که کدام پیامبر پس از دعوت بسیار و تحمّل سختی‌های بی‌شمار، مردم به او ایمان نیاورده و در نتیجه مورد نفرین قرار گرفتند، در تاریخ بسیار است و ما در این جا برای روشن شدن هرچه بهتر مطلب تنها به چند مورد اشاره می‌کنیم.
«حضرت نوح»
حضرت نوح یکی از پیامبران الهی است که در حدود ۱۲۲ آیه از قران درباره آن حضرت نازل شده است. خداوند حضرت نوح را برگزید تا مردم را هدایت به توحید نماید و آن قوم بت‌پرست بودند و بتهای بسیار داشتند.

حضرت نوح ۹۵۰ سال قوم خود را دعوت کرد و نسل به نسل آن‌ها را از خردسالی تا سالخوردگی دعوت به خدای یگانه نمود و هیچ اثری در آن قوم نکرد، از خداوند درخواست نمود که آن‌ها را به عذاب دردناک خود چنان مبتلا سازد که احدی از آن‌ها باقی نمانند.
جبرئیل نازل شد و گفت: ای نوح پرودگار عالم دعای تو را اجابت فرمود. نوح دستور یافت تا کشتی‌ای ساخته و آماده شود. پس از اتمام ساخت کشتی به نوح خطاب شد که چون فرمان ما صادر شود و علامت عذاب آشکار شد، بی‌درنگ به کشتی درآی و خانواده خود را و آنان که به تو ایمان آورده‌اند (که گروهی اندک در حدود ۸۰ نفر بودند) به کشتی ببر و از هر جانوری جفتی همراه بردار تا فرمان الهی جریان یابد.
نوح با اطرافیانش در روز اول ماه رجب بر کشتی نشستند و سیلاب باران از آسمان سرازیر شد و چشمه‌سارهای زمین بشدت جوشید و سیل تمام تپه‌ها و کوه‌ها را فرا گرفت و تمام بت‌پرستان را در کام خود گرفت.[۱]
«حضرت صالح»
حضرت صالح از پیامبرانی است که خداوند او را برانگیخت تا مردم را به صلاح و وحدت و یگانگی دعوت کند حضرت صالح فرزند جابر بن ارم بن سام بن نوح ـ علیه السلام ـ می‌باشد و در قرآن ۶۰ آیه در رابطه با شرح حال وی و قومش ذکر شده است.
قوم ثمود که صالح برای هدایت آنان برانگیخته شد، مردمی بت‌پرست بودند و چندین بت‌کده داشتند و حضرت صالح حدود ۱۲۰ سال به هدایت و دعوت آنان پرداخت و قوم ثمود در مقابل او را تکذیب نمودند. قوم ثمود در خواست معجزه‌ای کردند و آن هم شتری شیرده و بچه دار که ده‌ماهه و آبستن باشد.

در میان همان سنگی که آن‌ها تعظیم می‌کردند و قربانی‌ها را در مقابلش می‌نمودند. باذن خدا و به درخواست حضرت صالح سنگ شکافته شد و صدای مهیبی شنیده شد و سر یک شتر سرخ موی بیرون آمد چون قوم ثمود انتظار نداشتند به این زودی معجزه ظاهر شود از صالح درخواست کردند که فرزندش را از خدا بخواهد که در همان لحظه بچه شتری از آن ناقه جدا شد و بدور مادرش گردش کرد.

و با این که آن قوم معجزه را به چشم خود دیدند، ولی دستور الهی را در حقّ آن ناقه عملی نکرده و آن را پی نمودند، در این موقع حضرت صالح به آن‌ها خبر داد که عذاب بر شما نازل می‌شود و علامتش این است که فردا رنگ‌های شما زرد می‌شود، روز بعد سرخ شده و روز سوم سیاه خواهد شد. سه روز گذشت و عصر روز سوّم صدای مهیبی بلند شد که دل‌های آن‌ها را از جای تکان داد و باد تندی سخت وزیدن گرفت که هریک از افراد ثمود را بلند می‌کرد و بر زمین می‌کوبید و هلاک می‌ساخت.

تمام خانه‌ها و قصرها را با خاک یکسان کرد و این خود درس بزرگ و عبرتی عظیم است که هرکس در مقابل توحید و یکتائی خدا بایستد و نافرمانی او را بکند و بر فرستادگان درگاهش ظلم کند، دچار هلاکت و نابودی سخت می گردد.[۲]
«حضرت لوط»
در حدود ۸۰ آیه در ۱۴ سوره قرآن نام لوط و قومش ذکر شده است.

حضرت لوط قوم خود را به توحید و دوری از بت پرستی و اجتناب از اعمال خلاف عفت دعوت نمود و این دعوت ۳۰ سال طول کشید، ولی آن‌ها از اعمال زشت خویش دست برنداشتند و این دعوت‌ها هیچ اثری در آن‌ها نکرد و چون عذاب الهی نزدیک شد چهار فرشته بر حضرت لوط فرود آمده و وعده عذاب الهی را به وی دادند و به فاصله کوتاهی بر آن‌ها از سنگ‌ریزه آنقدر بارید که عمارات آن‌ها دگرگون شد و بلندی‌های آن به پستی برگشت و همه نابود شدند.[۳]
این‌ها نمونه‌هایی از اقوام مختلف بودند که در مقابل دعوت حق، فرستادگان خدا را عصیان نموده دچار هلاکت و نابودی گشتند و در قرآن به برخی از این وقایع برای عبرت‌گیری مردم اشاره شده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس