کفاره عمل نکردن به عهد چیست؟‎

همه ما انسان ها و خصوصا مسلمانان با پروردگار خود در ارتباط هستیم و با او سخن می گوییم. در شرایط سختی و تنگناها این ارتباط قوی تر و چندین برابر می شودو در این شرایط ما با خداوند شروع به عهد و پیمان بستن می کنیم، مثلا از خداوند درخواست می کنیم که اگر فلان مشکل من حل شود و گره از کارم باز شودف نمازم را اول وفت خواهم خواند. حال بعد از اینکه مشکلمات به خواست خدا، حل شد، این عهد و پیمان خود را فراموش می کنیم که اصلا جایز نیست. در این شرایط ما دچار “عهد شکنی” شده ایم که این مورد را می توانیم به وضوح در خود و اطرافیانمان بیابیم، بنابراین کفاره عمل نکردن به عهد شامل حال ما می شود.

امروز می خواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که اولاً چه عهدی صحیح و درست است و عمل نکردن به یک عهد صحیح چه کفاره ای دارد. با ما همراه باشید.

عهد چیست؟

عهد از نظر شرعى این است که کسى با خداوند پیمان ببندد که مثلاً کار حرامى را ترک کند و یا عمل مستحب یا مباحى را انجام دهد و یا اگر حاجت او روا شد صدقه اى را به فقیر بدهد.

شرایط عهد کردن و کفاره شکستن عهد

عهد مثل نذر نیاز به صیغه دارد؛ یعنى، باید به زبان بیاورد و صرف خطور در ذهن و نیت قلبى کافى نیست و معناى صیغه این است که بگوید: من براى خدا متعهد مى شوم که مثلاً اگر فلان کار حرام را کردم صد تومان به فقیر بدهم و امثال اینها و اگر این معنا را فقط در ذهن و قلب نیت کند فایده ندارد. یعنی لزوم وفا ندارد.
از شرایط دیگر عهد این است که عهد کننده بالغ، عاقل و از روى قصد و اراده عهد کند. بنابراین اگر مجبور شود و یا در حال عصبانیت عهد کند، صحیح نیست. حال اگر عهد با جمع بودن همه این شرایط انجام گرفت، شرعا باید به آن عمل کند و اگر کسى بدون عذر و عمدا عهد را بشکند و عمل نکند، کفاره بر او واجب مى شود. کفاره آن بنا بر احتیاط واجب مثل کفاره شکستن نذر است؛ یعنى، باید به ۶۰ فقیر طعام بدهد؛ یعنى، به هر کدام ۷۵۰ گرم گندم، جو، برنج، نان و یا پول یکى از اینها را بدهد و یا شصت روز، روزه پى در پى بگیرد.

اگر عهدی بستیم و شکستیم یا فراموش کردیم تکلیف چیست؟

اگر منظورتان از این سؤال این باشد که چگونه می توان پای بند به قول ها و تعهداتی باشیم که به دیگران دادهایم. در این صورت راهکارهای زیر مناسب است: الف: اهمیت و ارزش خوش قولی و پای بندی به تعهدات را با مراجعه به کتب اخلاقی و روایی بخوانید و ثمرات و نتائج مثبت آن را با دقت مطالعه کنید تا به این موضوع به عنوان یک وظیفه اخلاقی و شرعی نگاه کنید و اهمیت آن برایتان روشن شود.
ب: ضررها و پیامدهای منفی بدقولی و اجرا نکردن تعهدات شخصی و اجتماعی را مورد دقت و موشکافی قرار دهید تا به عنوان یک ضد ارزش برای شما تجلی کند و به تدریج از آن تنفر پیدا کنید.
ج: رفت و آمد با افراد و دوستان خوش قولی و تأثیرپذیری از آنها راه دیگری است برای تقویت روحیه تعهدپذیری و پای بندی به قول و قرارها مفید است.
د: اجرای روش تنبیه و پاداش بدین معنی که در ابتدا با خود شرط کنید که مثلاً امروز به وعده هایی که داده ام عمل کنم و در پایان روز به بررسی و ارزیابی عملکرد خود بپردازید.
اگر موفق بوده خود را تشویق کنید و شکر خدا را کنید و اگر به قول های خود عمل نکرده خود را تنبیه کنیدو جریمه ای برای خود در نظر گرفته و آن را بپردازید (جریمه مالی یا معنوی) مثل اینکه اگر به قول خود عمل نکردید مقداری صدقه بدهید یا خود را از لذتی معنوی محروم کنید و به تدریج محدوده عمل و رفتار خود را سخت تر نموده تا اینکه عملاً پای بند تعهدات و وعده های خود شوید.
در مورد تعهدات اجتماعی، یک دسته از آیات، با تعابیر گوناگون به ما توصیه کرده یا فرمان می دهند که به تعهدات خود، در برابر دیگران، پای بند باشیم یا افراد پای بند به عهد را ستایش می کنند و از این طریق، انسان را متوجه لزوم و رجحان پای بندی به عهد می کنند.
قرآن در یک جا، کارهای نیک را بر می شمارد و افراد نیکوکار را به خاطر کارهای نیکشان ستایش کرده، می فرماید: «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا»(بقره،۱۷۷) در این آیه، به وفای به عهد، به عنوان یکی از کارهای نیک اشاره می کند که پای بندی به آن، ستایش بر انگیز است و باید مورد توجه باشد.
در آیه دیگری خداوند با صراحت فرمان وفای به عهد می دهد و انسان را در برابر تعهدات خود مسئول دانسته، می فرماید: «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسؤولا؛(اسراء،۳۴) در برابر عهد (خود با دیگران) پای بند باش که مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرد».
در دو آیه نیز در مقام معرفی مؤمن و بیان صفات لازم و برجسته او می فرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ (مؤمنون،۸) (مؤمنان) آن کسانی هستند که امانتها و عهد خود را رعایت کنند (و به آن ها پای بند باشند)».


در مورد این گونه آیات، باید توجه داشت که امانت هم در واقع، مصداقی از مصادیق عهد است و شخص امانت دار با قبول امانت از شخص دیگر، در برابر او متعهد شده و با او قرار داد بسته است که تا هنگام مطالبه امانت، آن را نگهداری و از آن مراقبت کند.
بنابراین، قبول امانت به منزله عهد طرفینی است و ادای امانت، به منزله وفای به عهد و خیانت در امانت، به منزله نقض عهد خواهد بود. دسته دیگری از آیات، افراد عهد شکن و بی توجه به پیمان های اجتماعی را نکوهش می کند. در یکی از این آیات، در مذمت بنی اسرائیل می فرماید: «او کلما عاهدوا عهداً نبذه فریق منهم بل اکثرهم لا یؤمنون؛(بقره،۱۰۰) چرا هنگامی که عهدی می بندند گروهی از عهد کنندگان پیمان شکنی می کنند».
در این آیه، در مورد پیمان شکنی، از واژه نبذ استفاده شده که به معنای دور انداختن و پرت کردن است و با استفهام توبیخی، آنان را به خاطر عهد شکنی نکوهش کرده است.
در آیه دیگری می فرماید: «الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مره و هم لا یتقون(انفال، ۵۶) بد ترین جانوران نزد خدا آنانند که کفر ورزیده، ایمان نمی آورند آن کسانی که تو با آن ها پیمان می بندی، ولی آنان همیشه پیمانشان را نقض می کنند».
همان طور که ملاحظه می شود، در این آیه، با گزنده ترین تعابیر، عهد شکنان اجتماعی نکوهش شده و از این رهگذر، ارزش بسیار منفی عهد شکنی آشکار می شود. اخلاق در قرآن, ج۳،آیت الله مصباح یزدی.

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. A.k گفت:

    عالی بود
    سوال های شرعیم بر طرف شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس