قرآن کتاب هدایت، هم برای عرب و هم برای عجم

برخلاف توهم شبهه افکنان، قرآن هم برای عرب است و هم عجم، و عموم ایرانیان در حمله اعراب به ایران در مقابل آموزه های فطری آن، مقاومت نشان ندادند.

شبهه:

برخی شبهه افکنان در فضای مجازی این چنین وانمود کرده اند که قرآن در شرایط فعلی و برای غیر عرب، حرفی برای گفتن ندارد. اگر داشت پدران ما بمدت چهار قرن برای قبول کردنش مقاومت نشان نمی‌دادند.
ما در سه نکته به این شبهه جواب خواهیم داد.

نکته اول: باید بدانیم قرآن در آیاتی بر هدایت مردم(بطور مطلق) تاکید کرده است.«هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ‏ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقینَ[آل عمران/۱۳۸] این آیات حجت و بیانى است براى (عموم) مردم، و راهنما و پندى براى پرهیزکاران.» قرآن در آیه دیگری  به صراحت از وجود خانه خدا برای هدایت عالمیان سخن گفته است. «اِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ‏ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ[آل عمران/۹۸] یقینا نخستین خانه ‏اى که براى [نیایش و عبادت‏] مردم نهاده شد، همان است که در مکه است، که پر برکت و وسیله هدایت براى جهانیان است.» بنابراین سخن گفتن از«حرف نداشتن قرآن برای غیر عرب» سخن باطل و ناپخته ای است. زیرا که تمام انسان ها بر فطرت خدایی آفریده شده اند و قرآن، ما را(عالمیان را)  به گرویدن به این دین فطری دعوت می‌کند. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها[روم/۳۰] پس [با توجه به بى ‏پایه بودن شرک‏] حق‏گرایانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوى این دین [توحیدى‏] روى آور، [پاى ‏بند و استوار بر] سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است‏.» بنابراین قرآن، برای جهانیان است و گسترش روزافزون مسلمانان، حاکی از حقانیت این کتاب مقدس است.

نکته دوم: باید ببینیم که چرا افرادی، علیرغم فطری بودن آموزه های قرآن، حاضر به دست کشیدن از عقیده باطل خود نبوده و نیستند. قرآن در این باره می‌‌فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ[بقره/۱۷۰] و چون به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى فرستاده او بیایید، گویند: آنچه که پدرانمان را بر آن یافته ‏ایم (از عقاید و رفتار) ما را بس است! آیا هر چند پدرانشان چیزى نمى‌‏دانسته و (به راه راستى) هدایت نیافته باشند (باز هم کورکورانه از آنها تقلید مى‏‌کنند)؟» بنابراین اصرار مشرکان و یا هر گروه دیگری بر عقیده باطل خود، دلیل بر حق بودن آنان نیست.

نکته سوم: در مورد مقاومت ایرانیان در برابر آموزه های قرآن باید گفت که: شبهه افکن از این نکته غفلت کرده است که ملت ایران چون اهل کتاب بودند، می‌توانستند با پرداخت جزیه بر دین خود بمانند و کسی آنها را مجبور نکرده بود که مسلمان بشوند. ولی آنها با آغوش باز مسلمان شدند.[۱] اگر هم در گوشه و کنار، کسانی علَم مخالفت با دین اسلام برافراشتند، نه به این دلیل بود که آنها را می خواستند به زور مسلمان کنند، بلکه آن افرد، چون از اعیان و اشراف بودند، برادری و برابری اسلام را  که قرآن به آن تصریح می‌کند:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ[حجرات/۱۰] جز این نیست که همه مؤمنان با هم برادرند.» قبول نداشتند و از اینرو علم مخالفت برداشتند، زیرا قبول داشتن برادری و برابری اسلام به معنی دست برداشتن آنها از ریاست طلبی و از دست دادن منافع مادی بود، و البته برای پیشبرد اهداف خود، حمایت عموم مردم را هم نتوانستند جلب کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس